Dictiornary-Farsi | طفره زنان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
evadingly	طفره زنان


Other Matches

evasion	طفره
balker	طفره رو
balky	طفره رو
ca'canny	طفره
dallier	طفره زن
dodgers	طفره رو
elusion	طفره
elusive	طفره زن
shirking	طفره رو
goldbrick	طفره رو
shirk	طفره رو
truant	طفره رو
evasions	طفره
procrastination	طفره
dodger	طفره رو
stick-in-the-muds	طفره رو
stick-in-the-mud	طفره رو
stick in the mud	طفره رو
subterfuge	طفره
subterfuges	طفره
truants	طفره رو
shirked	طفره رو
shirks	طفره رو
avoidance	طفره
runaround	طفره
dalliance	طفره
deflections	طفره
deflection	طفره
tergiversator	طفره رو
put off	طفره
procrastinator	طفره رو
jink	طفره
dodgy	طفره رو
evasive	طفره زن
feminine	زنان
womenfolk	زنان
applaudingly	کف زنان
womankind	زنان
fair sex	زنان
stall	طفره زدن
evade	طفره زدن از
truancy	طفره زنی
evaded	طفره زدن از
wriggles	طفره زدن
shirking	طفره زدن
stalling	طفره زدن
shirked	طفره زدن
wriggling	طفره زدن
fudged	طفره رفتن
fudge	طفره رفتن
evading	طفره زدن از
fudges	طفره رفتن
evades	طفره زدن از
shirks	طفره زدن
shirk	طفره زدن
fudging	طفره رفتن
funk	طفره زدن
evasion	طفره رفتن
jink	طفره رفتن
procrastinatory	طفره امیز
prolongate	طفره رفتن
prorogation	طفره زنی
shirker	ادم طفره رو
get round	طفره رفتن
ineludible	طفره نزدنی
goby	طفره پیشگیری
evasible	طفره زدنی
evasions	طفره رفتن
dodgery	طفره روی
hem and haw <idiom>	طفره رفتن
evasively	از روی طفره
aviod	طفره زدن از
baulk	طفره رفتن
baulk	ردکردن طفره
bilk	طفره زدن
elusory	طفره امیز
escape mechanism	طفره وتعلل
evadable	طفره پذیر
wriggled	طفره زدن
doffs	طفره رفتن
doffing	طفره رفتن
doffed	طفره رفتن
doff	طفره رفتن
balking	طفره رفتن از
fetched	بهانه طفره
defaulter	قصورکننده طفره زن
balk	طفره رفتن از
defaulters	قصورکننده طفره زن
fetches	بهانه طفره
balked	طفره رفتن از
baulks	طفره رفتن از
balks	طفره رفتن از
baulking	طفره رفتن از
fetch	بهانه طفره
hedge	طفره زدن
avoid	طفره رفتن از
wriggle	طفره زدن
dodged	طفره زدن
dodge	طفره زدن
hedges	طفره زدن
hedged	طفره زدن
dodges	طفره زدن
dodging	طفره زدن
avoided	طفره رفتن از
avoiding	طفره رفتن از
baulked	طفره رفتن از
avoids	طفره رفتن از
womanly	در خور زنان
plumes	پر کلاه زنان تل
asymetrical bars	پارالل زنان
women's army corps	ارتش زنان
boastingly	لاف زنان
women's dres	جامه زنان
plume	پر کلاه زنان تل
uneven parallel bars	پارالل زنان
catamenia	قاعدگی زنان
demimonde	زنان هرزه
feminicide	قتل زنان
mutch	زنان وکودکان
menses	قاعدگی زنان
hirsutism	نابجارویی مو در زنان
gyringly	چرخ زنان
gynecology	پزشکی زنان
gynecocracy	حکومت زنان
reelingly	چرخ زنان
gynaecocracy	حکومت زنان
greensickness	کم خونی زنان
the female sex	زنان ودختران
gaspingly	نفس زنان
flutteringly	پروبال زنان
petticoats rule	تسلط زنان
feminity	طبقه زنان
vauntingly	لاف زنان
gynocracy	حکومت زنان
when will women have the vote?	زنان کی حق رای
pantingly	نفس زنان
periods	قاعده زنان
womankind	گروه زنان
period	قاعده زنان
wifely	درخور زنان
womenfolk	جماعت زنان
menstruation	قاعدگی در زنان
beauties	زنان زیبا
beauty	زنان زیبا
womanish	مربوط به زن یا زنان
boxers	مشت زنان
stalling	دور سرگرداندن طفره
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
parry	دورسازی طفره رفتن
stall	دور سرگرداندن طفره
parries	دورسازی طفره رفتن
parried	دورسازی طفره رفتن
subterfuge	طفره زنی اختفاء
to beg the question	طفره رفتن از پرسشی
parrying	دورسازی طفره رفتن
elusively	از روی طفره یا خدعه
subterfuges	طفره زنی اختفاء
premenstrual	قبل از قاعدگی زنان
heats	تحریک جنسی زنان
music stool	کرسی پیانو زنان
phlegmasia alba dolens	ورم سفیدران زنان
to catch napping	چرت زنان گرفتن
lothario	گمراه کننده زنان
heat	تحریک جنسی زنان
feminist	طرفدار حقوق زنان
sapphism	همجنس خواهی زنان
fluor	قاعدگی زنان سیال
gynecologist	متخصص بیماریهای زنان
feminists	طرفدار حقوق زنان
menstruation	قاعدگی زنان طمث
demimonde	جهان زنان هرجایی
columbia round	تیراندازی مخصوص زنان
catamenia	عادت ماهیانه زنان
feminism	برابری طلبی زنان
women's army corps	قسمت زنان ارتش
women labor force	نیروی کار زنان
ladykillers	مرد محبوب زنان
ladykiller	مرد محبوب زنان
female participation rate	نرخ مشارکت زنان
chlorosis	سبزرنگی زنان کم خون
prolonging	طفره رفتن بطول انجامیدن
elude	طفره زدن دوری کردن از
swerve	عدول کردن طفره زدن
to play the truant	از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
eluded	طفره زدن دوری کردن از
eludes	طفره زدن دوری کردن از
eluding	طفره زدن دوری کردن از
swerved	عدول کردن طفره زدن
swerves	عدول کردن طفره زدن
swerving	عدول کردن طفره زدن
prolongs	طفره رفتن بطول انجامیدن
put off	تاخیر کردن طفره رفتن
prolong	طفره رفتن بطول انجامیدن
evasiveness	حالت یاخوی طفره زنی
steatopygia	بزرگی وفربهی کفل زنان
a comparison of men's salaries with those of women	مقایسه حقوق مردان با زنان
plead for the widow	در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
housecoat	لباسی که زنان درخانه می پوشند
housecoats	لباسی که زنان درخانه می پوشند
gynaecophysiology	علم ووفایف جهازتناسلی زنان