English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
trigger happy عاجز از کنترل خود در اثرشادی
trigger-happy عاجز از کنترل خود در اثرشادی
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
incapacitated <adj.> عاجز
impotent <adj.> عاجز
unfit <adj.> عاجز
incapable <adj.> عاجز
incapacious عاجز
septum عاجز
unable عاجز
inable <adj.> عاجز
impuissant عاجز
incompetent <adj.> عاجز
incapable عاجز
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
importune عاجز کردن
lame عاجز شدن
feebler ناتوان عاجز
Stop pushing! عاجز نکنید !
importuning عاجز کردن
importunes عاجز کردن
feeblest ناتوان عاجز
importuned عاجز کردن
feeble ناتوان عاجز
cripples عاجز لنگ کردن
determinant تصمیم گیرنده عاجز
determinants تصمیم گیرنده عاجز
crippling عاجز لنگ کردن
crippled عاجز لنگ کردن
cripple عاجز لنگ کردن
importunate عاجز کننده سماجت امیز
besets بستوه اوردن عاجز کردن
beset بستوه اوردن عاجز کردن
hog tie عاجز ودرمانده کردن از کار افتادن
with one's back to the walking درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
inviable عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
flummox گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxed گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxes گیج کردن درجواب عاجز کردن
flummoxing گیج کردن درجواب عاجز کردن
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
disabling عاجز کردن زله کردن
confound گیج کردن عاجز کردن
confounds گیج کردن عاجز کردن
harass عاجز کردن اذیت کردن
harasses عاجز کردن اذیت کردن
hagride ناراحت کردن عاجز کردن
gruel عاجز کردن ناتوان کردن
disable عاجز کردن زله کردن
disables عاجز کردن زله کردن
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
minor control کنترل کم
control code کد کنترل
control کنترل
line control کنترل خط
rein کنترل
check-up کنترل
check-ups کنترل
controls کنترل
controlling کنترل
control key کلید کنترل
marketing audit کنترل داخلی
material control کنترل مواد
bridle کنترل کردن
light control کنترل روشنایی
bridled کنترل کردن
control grid شبکه کنترل
control gear دستگاه کنترل
birth control کنترل موالید
inventory control کنترل موجودی
remote control کنترل از دور
control pannel پانل کنترل
bridling کنترل کردن
control flow روند کنترل
control grid توری کنترل
bridles کنترل کردن
control language زبان کنترل
manual control کنترل دستی
control lever اهرم کنترل
control panel صفحه کنترل
lighting control کنترل روشنایی
light brightness control کنترل روشنایی
light control کنترل نور
controlling کنترل کردن
controlling کنترل بازبینی
controls کنترل بازبینی
controls کنترل کردن
control panel تابلوی کنترل
lift control کنترل اسانسور
control کنترل بازبینی
control کنترل کردن
control logic منطق کنترل
control markings علایم کنترل
control memory حافظه کنترل
control mode باب کنترل
control pannel تابلوی کنترل
control of resources کنترل منابع
lateral control کنترل جانبی
level control کنترل سطح
lever control کنترل اهرمی
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
fiscal control کنترل مالی
controllability قابلیت کنترل
frame کنترل هایی
fire control کنترل اتش
relayed یچ کنترل الکترومغناطیسی
controllable قابل کنترل
flight control کنترل پرواز
control word کلمه کنترل
control unit واحد کنترل
cascade control کنترل زنجیرهای
flow control کنترل جریان
takeover اعمال کنترل
takeovers اعمال کنترل
control wheel صفحه کنترل
fighter control کنترل شکاریها
field control کنترل میدان
digital control کنترل دیجیتالی
cortical control کنترل مغزی
data control کنترل داده ها
cpu واحد کنترل
damage control کنترل خسارات
ctrl کلید کنترل
relays یچ کنترل الکترومغناطیسی
cu واحد کنترل
direct control کنترل مستقیم
electric control کنترل الکتریکی
external control کنترل خارجی
experimental control کنترل ازمایشی
exchange control کنترل ارزی
exchange control کنترل ارز
error control کنترل خطا
electronic control کنترل الکترونیکی
control system سیستم کنترل
check-ups کنترل کردن
check-up کنترل کردن
input control کنترل ورودی
indirect control کنترل غیرمستقیم
image control کنترل تصویر
ignition control کنترل احتراق
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
hoo heap کنترل نفس
control sequence ترتیب کنترل
control sheet برگ کنترل
control section قسمت کنترل
control section بخش کنترل
control port درگاه کنترل
control procedure رویه کنترل
inspection lamp لامپ کنترل
pulpit میز کنترل
pulpits میز کنترل
control program برنامه کنترل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com