Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
devotionalist
عبادت کننده
Search result with all words
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
Other Matches
devotions
عبادت
worship
عبادت
worshiped
عبادت
worshiping
عبادت
worshipping
عبادت
divine service
عبادت
worships
عبادت
meditation
عبادت
ritual practice
عبادت
nocturn
عبادت نیمه شب
meditating
عبادت کردن
meditates
عبادت کردن
meditated
عبادت کردن
meditate
عبادت کردن
service
عبادت تشریفات
vespers
عبادت شامگاهی
serviced
عبادت تشریفات
triduum
عبادت سه روزه
sext
عبادت ساعت 21
d. service
عبادت خدا
mattins
عبادت بامدادی
sorb
عبادت پرستش
the worship of god
پرستش یا عبادت خدا
worships
عبادت پرستش کردن
worshipping
عبادت پرستش کردن
worshiping
عبادت پرستش کردن
worshiped
عبادت پرستش کردن
small hours
ساعات عبادت صبحگاهی
worship
عبادت پرستش کردن
service
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
serviced
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
recusance
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
sabbatarianism
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
recusancy
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
sabbatarian
مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
recessional hymn
سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
three-day retreat
گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی
[برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fluxing oil
اب کننده
trackers
پی کننده
ear-splitting
کر کننده
doers
کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
noncommittal
رد کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
refuser
رد کننده
whisperer
پچ پچ کننده
puffer
پف کننده
jaberer
پچ پچ کننده
commulator
یک سو کننده
skittish
رم کننده
renunciant
کننده
attacking
تک کننده
refutative
رد کننده
renunciant
رد کننده
benders
خم کننده
refutatory
رد کننده
bender
خم کننده
thinner
کم کننده
catterer
پچ پچ کننده
rebutter
رد کننده
solvent
اب کننده
solvents
اب کننده
repudiationist
رد کننده
doer
کننده
abjurer or abjuror
کننده
squasher
له کننده
surfy
کف کننده
swooner
غش کننده
crusher
له کننده
percutient
دق کننده
spurner
رد کننده
syncopator
غش کننده
mauler
له کننده
deflective
کج کننده
mumbler
من من کننده
bidder
کننده
deletive
حک کننده
filler
پر کننده
solver
حل کننده
squelcher
له کننده
crepitant
خش خش کننده
mitigatory
کم کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com