English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
plaintful عزادار غمگین کننده
Other Matches
mournful عزادار
weepy عزادار
lamenter عزادار
careworn غمگین
dolesome غمگین
heartsick غمگین
triste غمگین
saddest غمگین
sad غمگین
sorrowful غمگین
sorry غمگین
sadder غمگین
sorriest غمگین
cheerless غمگین
heartsore غمگین
heavyhearted غمگین
tristful غمگین
sorrier غمگین
down غمگین
saddens غمگین کردن
saddening غمگین کردن
saddened غمگین کردن
sadden غمگین کردن
with a heavy heart با دلی غمگین
disgruntle غمگین کردن
grieving غمگین کردن
grum غمگین اخمو
depressed افسرده غمگین
dyspeptic بدگوار غمگین
grieves غمگین کردن
grieve غمگین کردن
melancholy سودا زدگی غمگین
woeful غمگین محنت زده
cark بار کردن غمگین ساختن یاشدن
to sorrow for any one برای کسی غصه خوردن یا غمگین شدن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sorrow غمگین کردن غصه دار کردن
sorrows غمگین کردن غصه دار کردن
aggrieve جور و جفا کردن غمگین کردن
anguish غمگین شدن نگران شدن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solver حل کننده
catterer پچ پچ کننده
tracker پی کننده
renunciant رد کننده
syncopator غش کننده
swooner غش کننده
crepitant خش خش کننده
surfy کف کننده
crusher له کننده
repudiationist رد کننده
deflective کج کننده
deletive حک کننده
squelcher له کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
fillers پر کننده
filler پر کننده
renunciant کننده
hoppers لی لی کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
ear-splitting کر کننده
fluxing oil اب کننده
puffer پف کننده
commulator یک سو کننده
whisperer پچ پچ کننده
noncommittal رد کننده
attacking تک کننده
fillet پر کننده
rebutter رد کننده
trackers پی کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
hopper لی لی کننده
skittish رم کننده
sensor حس کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
bandwidth یچ کننده
mauler له کننده
jaberer پچ پچ کننده
mitigative کم کننده
percutient دق کننده
thinner کم کننده
attenuant اب کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com