English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
stripped علامت گذاری شده بسته بندی شده
Other Matches
management coding سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
marking علامت گذاری
codes and codification علامت گذاری
marks علامت گذاری
signallzation علامت گذاری
markings علامت گذاری
demarcation علامت گذاری
earmarking علامت گذاری
mark علامت گذاری
coding علامت گذاری
space mark علامت فاصله گذاری
designation system سیستم علامت گذاری
marks علامت گذاری کردن
mark علامت گذاری کردن
bar coding علامت گذاری ستونی
lettering علامت گذاری باحروف
mark نمره گذاری کردن علامت
mark علامت گذاری روی چیزی
marks نمره گذاری کردن علامت
marks علامت گذاری روی چیزی
marking panel پرده علامت گذاری مین
mine spotting کشف و علامت گذاری مین
color codig علامت گذاری کردن مهمات
investment مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investments مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
inks مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
quantum بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
signed route جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
tailor's chalk گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
coverings بسته بندی
package بسته بندی
packing بسته بندی
packaging بسته بندی
covers بسته بندی
packages بسته بندی
packaged بسته بندی
cover بسته بندی
dunnage بسته بندی
compartment marking تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
parceling بسته بندی کردن
package holiday مسافرت بسته بندی
package tour مسافرت بسته بندی
parcel بسته بندی کردن
all-expense tour مسافرت بسته بندی
parcels بسته بندی کردن
packing بسته بندی کردن
case numbers شماره بسته بندی
stripping بسته بندی کردن
packs بسته بندی کردن
wraps بسته بندی کردن
wrap بسته بندی کردن
pack بسته بندی کردن
put-up بسته بندی کردن
packaging cost هزینه بسته بندی
packing note فهرست بسته بندی
packet بسته بندی کردن
packets بسته بندی کردن
export packing بسته بندی صادراتی
wisps بسته بقچه بندی
trade pack بسته بندی تجاری
packed بسته بندی شده
packing note گواهی بسته بندی
straws پوشال بسته بندی
straw پوشال بسته بندی
wisp بسته بقچه بندی
put up بسته بندی کردن
packing list صورت بسته بندی
pre packing بسته بندی از قبل
packing density تراکم بسته بندی
packing list فهرست بسته بندی
palletized بسته بندی شده
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
index علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexes علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexed علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
packinghouse محل بسته بندی اجناس
food packet جیره بسته بندی شده
impaction بهم فشردگی بسته بندی
packages قوطی بسته بندی کردن
wrappers بسته بندی کاغذ روپوش
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
package قوطی بسته بندی کردن
contents note فهرست محتوای بسته بندی
expendable packing بسته بندی یکبار مصرف
packaged قوطی بسته بندی کردن
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
locker paper کاغذ بسته بندی اغذیه
packingplant محل بسته بندی اجناس
wrapper بسته بندی کاغذ روپوش
shipping marks علامتهای روی بسته بندی
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
portmark علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
loose issue تدارکات خارج شده از بسته بندی
case marks علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
wrapper لفاف بسته بندی جلد کتاب
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
docketing لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers لفاف بسته بندی جلد کتاب
docketed لیست محتوای بسته بندی برچسب
dockets لیست محتوای بسته بندی برچسب
burn in علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
unpacking غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
unpack غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
kraft کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tagboard مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
case جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
cases جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
routines برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
packing عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
danbuoy بویه علامت گذاری بویه راهنما
unpacks حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
tare وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
earmarked نامزد شده مشخص شده علامت گذاری شده
dressings مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
dressing مرهم گذاری وزخم بندی مرهم
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
annotated print عکس علامت گذاری شده عکس رونویس شده
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications طبقه بندی رده بندی
classification طبقه بندی رده بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com