English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
fixed point operation عملکرد با ممیز ثابت
Other Matches
fixed point ممیز ثابت
fixed point با ممیز ثابت
fixed point representation نمایش ممیز ثابت
fixed point arithmetic حساب ممیز ثابت
floating point constant ثابت ممیز شناور
fixed point number عدد با ممیز ثابت
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
mflops یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
two way alternate operation عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
multitasking عملکرد چند وفیفهای عملکرد چند تکلیفی
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
verifier ممیز
discriminator ممیز
distinguished investigated by the ممیز
controllers ممیز
scrutineer ممیز
radix point ممیز
decimal points ممیز
decimal point ممیز
auditors ممیز
auditor ممیز
controller ممیز
auditor general سر ممیز کل
surveyors ممیز
comptroller ممیز
binary point ممیز
surveyor ممیز
discerning ممیز
performance عملکرد
method of operation عملکرد
revenue operation عملکرد
work عملکرد
worked عملکرد
process عملکرد
processes عملکرد
performances عملکرد
operation عملکرد
throughput عملکرد
turn over عملکرد
controller حسابدار ممیز
discerning minor صغیر ممیز
differentiating filter صافی ممیز
floating point ممیز شناور
slashes نشان ممیز
slashed نشان ممیز
slash نشان ممیز
indiscerning غیر ممیز
controllers حسابدار ممیز
floating point با ممیز شناور
decimal points ممیز اعشار
marker variable متغیر ممیز
decimal point ممیز اعشاری
assessor ممیز مالیات
binary point ممیز دودویی
assumed decimal point ممیز عاریتی
binary point ممیز دودوئی
decimal points ممیز اعشاری
radix point نقطه ممیز
decimal point ممیز اعشار
variable point با ممیز متغییر
indirect operation عملکرد غیرمستقیم
return عملکرد کارکرد
returned عملکرد کارکرد
returning عملکرد کارکرد
returns عملکرد کارکرد
computer operation عملکرد کامپیوتری
attended operation عملکرد با مراقب
furnace operation عملکرد کوره
concurrent operation عملکرد همزمان
dyadic operation عملکرد دوتایی
binary operation عملکرد دودوئی
continous operation عملکرد پایدار
maximum performance عملکرد حداکثر
monadic operation عملکرد تکین
feature of performance ویژگی عملکرد
transformer operation عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
telephone operation عملکرد تلفن
reatrain عملکرد توام
feature ویژگی عملکرد
performance appraisal عملکرد سنجی
parallel operation عملکرد موازی
operation analysis تحلیل عملکرد
operating panel تابلوی عملکرد
unattended operation عملکرد بی مراقب
operating lever اهرم عملکرد
logical operation عملکرد منطقی
loss marking operation عملکرد زیانبار
machine operating عملکرد ماشین
monadic operation عملکرد یگانه
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
indiscerning minor صغیر غیر ممیز
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
hexadecimal point ممیز شانزده شانزدهی
octal point ممیز هشت هشتی
floating point rutine روال ممیز شناور
operating speed سرعت عملکرد کار
even-handed treatment رفتار [عملکرد] عادلانه
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
performance rating درجه بندی عملکرد
operation وابسته به عمل عملکرد
two way simultaneous operation عملکرد همزمان دو طرفه
binary arithmetic operation عملکرد ریاضی دودویی
one way only operation عملکرد فقط یک طرفه
on line operation عملکرد درون خطی
ratings نحوه عملکرد مجاز
multiprogramming عملکرد چند برنامهای
input output operation عملکرد ورودی- خروجی
illegal operation عملکرد غیر قانونی
uniprogramming system سیستم عملکرد تک برنامهای
multisequencing عملکرد چند ترتیبی
multitasking عملکرد چند تکلیفی
off line operation عملکرد برون خطی
rating نحوه عملکرد مجاز
point ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
point نقطه گذاری کردن ممیز
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
actual decimal point نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
g flops یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
chunking along عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
standing ثابت دستورالعمل ثابت
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
spools Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spool Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
numeric keypad یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
normalised تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
thrashing وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
assumed decimal point ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
auxiliary operation عملیات کمکی عملکرد کمکی
sustain ثابت
sustained ثابت
constant ثابت
sustains ثابت
constants ثابت
fixing ثابت
disputeless ثابت
fiducial ثابت
fixed bridge پل ثابت
thetical ثابت
thetic ثابت
inalterable ثابت
incommutable ثابت
steadied ثابت
changeless ثابت
fix ثابت
fixes ثابت
settled ثابت
undeviating <adj.> ثابت
unswerving <adj.> ثابت
leger or ledger ثابت
firms ثابت
truest ثابت
steadier ثابت تر
patting ثابت
patted ثابت
pats ثابت
truer ثابت
pat ثابت
solids ثابت
solid ثابت
true ثابت
permanent ثابت
indelible ثابت
unshaken ثابت
equable ثابت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com