English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
English Persian
laplace operator عملگر لاپلاس
Laplace operator عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
Laplacian عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک]
Other Matches
laplace's equation معادله لاپلاس
laplace transformation تبدیل لاپلاس
laplace law قانون لاپلاس
laplacian curve منحنی لاپلاس
laplace's law قانون لاپلاس
laplace expansion بسط لاپلاس
ampere law قانون لاپلاس
operators عملگر
operator عملگر
logical operator عملگر منطقی
monadic operator عملگر تکین
n ary operator عملگر N تایی
nand operator عملگر نقیض و
operator عملگر [ریاضی]
actuator عملگر مکانیکی
unary operator عملگر یگانی
relational operator عملگر رابطهای
dyadic operator عملگر دوتایی
conditional operator عملگر شرطی
annihilation operator عملگر نابودی
aggregate operator عملگر جمعی
assignment operator عملگر جایگزینی
binary operator عملگر دوتایی
binary operator عملگر دودوئی
boolean operator عملگر بولی
boolean operator عملگر بول
comparison operator عملگر مقایسه
concatenation operator عملگر الحاقی
differential operator عملگر دیفرانسیلی [ریاضی]
redirection operator عملگر تعیین جهت
boolean operator عملگر جبر بول
boolean operation عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
arithmetic operator نشان حسابی عملگر ریاضی
neb hypothesis or theory فرض غباری یا سحابی فرض لاپلاس
arguments متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
nor عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
attended operation فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
logical تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
arithmetic دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
postfix عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
notations عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
prefix notation عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com