English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (3 milliseconds)
English Persian
operators متصدی
operators عمگر
operators گرداننده
operators عمل کننده
operators تلفن چی
operators مجری
operators پخشگر
operators تلگرافچی
operators متصدی دستگاه
operators خدمه وسیله
operators متصدی ماشین
operators کارگردان
operators اپراتور
operators عامل
operators عملگر
operators مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
operators شخصی که با کامپیوتر کار میکند
operators نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operators ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operators حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operators شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
operators گرداننده ها
operators متصدی ها
operators اپراتور ها
operators کاربر ها
Other Matches
operators on incentive مقاطعه چی ها
incentive operators مقاطعه چی ها
operators on incentive پیمانکار ها
incentive operators پیمانکار ها
incentive operators مقاطعه کار ها
logical operators رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
operators on incentive مقاطعه کار ها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com