English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
subversive عملیات براندازی
subversives عملیات براندازی
Other Matches
extermination براندازی
abolishment براندازی
verthrow براندازی
counter subversion ضد براندازی
subversion سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
subversives مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
subversive مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatment عملیات
operation عملیات
operations عملیات
op عملیات
treatments عملیات
action deferred تامل در عملیات
spial عملیات جاسوسی
rehearsals تکرار عملیات
business type operation عملیات کامپیوتری
centre of activities مرکز عملیات
hot dogging عملیات نمایشی
autonomous operation عملیات مستقل
rehearsal تکرار عملیات
heat treatment عملیات حرارتی
formal operations عملیات صوری
infiltration عملیات نفوذی
business type operation عملیات تجارتی
campaign عملیات جنگی
building operations عملیات ساختمانی
block operation عملیات بلوک
campaigns عملیات جنگی
campaigned عملیات جنگی
base operation عملیات پایگاهی
chemical operations عملیات شیمیایی
base of operations پایگاه عملیات
autonomous operation عملیات ازاد
serial operation عملیات سری
campaigning عملیات جنگی
scene of action صحنه عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
offence عملیات تعرضی
pseudooperation شبه عملیات
airmobile operations عملیات هوارو
process chart نقشه عملیات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
plan of action طرح عملیات
delays عملیات تاخیری
airborne battlefield عملیات هوابرد
parallel operation عملیات موازی
over the beach operations عملیات کرانهای
operations personal پرسنل عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
operations room اتاق عملیات
phasing مراحل عملیات
air operations عملیات هوایی
operations research تحقیق در عملیات
delay عملیات تاخیری
offence عملیات افندی
offenses عملیات تعرضی
offenses عملیات افندی
operating program برنامه عملیات
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
operation center مرکز عملیات
operation manager مدیر عملیات
operation map نقشه عملیات
rescue operation عملیات نجات
actions عملیات جنگی
arithmetic operation عملیات حسابی
actions جنگ عملیات
area of operation منطقه عملیات
global operation عملیات سراسری
action عملیات جنگی
action جنگ عملیات
operation overlay کالک عملیات
psychological operations عملیات روانی
harassing actions عملیات ایذایی
amphibious operation عملیات اب خاکی
delaying عملیات تاخیری
phased مرحله عملیات
counter battery عملیات ضد اتشبار
sabotaging عملیات تخریبی
earthworks عملیات خاکی
closing خاتمه عملیات
offensive عملیات افندی
theater of operations صحنه عملیات
thermal treatment عملیات گرمایی
offensives عملیات افندی
counter military ضد عملیات نظامی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
concrete operations عملیات عینی
phases مرحله عملیات
terminal operations عملیات بارانداز
terminal operations عملیات اسکلهای
continuity of operations مداومت عملیات
continuity of operations تسلسل عملیات
conversational operation عملیات محاورهای
f.of operations حوزه عملیات
sabotage عملیات تخریبی
external operation عملیات خارجی
radius شعاع عملیات
countermine عملیات ضد مین
finishing عملیات تکمیل
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
Military operations. عملیات نظامی
Construction works . عملیات ساختمانی
destructive operation عملیات مخرب
flow charts شمای عملیات
divert action عملیات مخالف
dry run عملیات جنگی
earth work عملیات خاکی
regions ناحیه عملیات
flow chart شمای عملیات
deputy for operations معاونت عملیات
covert operations عملیات مخفی
covert operations عملیات پنهانی
espial عملیات جاسوسی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
delay action عملیات تاخیری
delaying action عملیات تاخیری
denial operations عملیات ممانعتی
war room اتاق عملیات
region ناحیه عملیات
nature of the operation ماهیت عملیات
manual operation عملیات دستی
terrain زمین عملیات
initiative ابتکار عملیات
initiatives ابتکار عملیات
immediate action عملیات فوری
string operation عملیات رشتهای
synchronous operation عملیات همزمان
scope منظور از عملیات
scope هدف عملیات
combat information center اطاق عملیات
surface treatment عملیات سطحی
computer operation عملیات کامپیوتر
limiting operation عملیات محدودکننده
hostility عملیات خصمانه
logical operations عملیات منطقی
concept of operations تدبیر عملیات
phase مرحله عملیات
flight operations عملیات پرواز
hostilities عملیات خصمانه
night operations عملیات شبانه
hot working steel فولاد عملیات حرارتی
operations detachment قسمت مسئول عملیات
retirement عملیات عقب روی
naval district ناحیه عملیات دریایی
log ضبط مجموعهای از عملیات
logs ضبط مجموعهای از عملیات
reconnoitring عملیات اکتشافی کردن
stability عملیات ارام سازی
heat treating department دپارتمان عملیات حرارتی
heat treatment crack ترک عملیات حرارتی
air offensive عملیات افندی هوایی
reconnoitred عملیات اکتشافی کردن
open market operations عملیات بازار ازاد
operations detachment عنصرعملیات رسد عملیات
reconnoitre عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters عملیات اکتشافی کردن
reconnoitering عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered عملیات اکتشافی کردن
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
ceasing قطع کردن عملیات
maritime operations عملیات دریایی یا ناوگانی
macro طبقات و عملیات در یک تابع
crashing پایان عملیات کامپیوتر
logistic route فن امادکردن یکانهادر عملیات
cycles دوره عملیات یابازی
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
cycled دوره عملیات یابازی
induction heat treatment عملیات حرارتی القائی
cycle دوره عملیات یابازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com