English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
Other Matches
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation عملیات
treatment عملیات
op عملیات
treatments عملیات
operations عملیات
operation center مرکز عملیات
campaigns عملیات جنگی
counter battery عملیات ضد اتشبار
terrain زمین عملیات
operations research تحقیق در عملیات
continuity of operations مداومت عملیات
over the beach operations عملیات کرانهای
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
operations personal پرسنل عملیات
concrete operations عملیات عینی
operations room اتاق عملیات
rehearsals تکرار عملیات
rehearsal تکرار عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
operation overlay کالک عملیات
campaigning عملیات جنگی
conversational operation عملیات محاورهای
campaigned عملیات جنگی
continuity of operations تسلسل عملیات
campaign عملیات جنگی
operation manager مدیر عملیات
operation map نقشه عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
operating program برنامه عملیات
flight operations عملیات پرواز
offenses عملیات تعرضی
offenses عملیات افندی
espial عملیات جاسوسی
heat treatment عملیات حرارتی
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
hot dogging عملیات نمایشی
action جنگ عملیات
offence عملیات افندی
offence عملیات تعرضی
harassing actions عملیات ایذایی
delays عملیات تاخیری
delaying عملیات تاخیری
delay عملیات تاخیری
phasing مراحل عملیات
formal operations عملیات صوری
f.of operations حوزه عملیات
global operation عملیات سراسری
external operation عملیات خارجی
action عملیات جنگی
immediate action عملیات فوری
delay action عملیات تاخیری
nature of the operation ماهیت عملیات
divert action عملیات مخالف
night operations عملیات شبانه
covert operations عملیات پنهانی
infiltration عملیات نفوذی
covert operations عملیات مخفی
countermine عملیات ضد مین
manual operation عملیات دستی
logical operations عملیات منطقی
limiting operation عملیات محدودکننده
actions جنگ عملیات
actions عملیات جنگی
earth work عملیات خاکی
dry run عملیات جنگی
destructive operation عملیات مخرب
deputy for operations معاونت عملیات
denial operations عملیات ممانعتی
delaying action عملیات تاخیری
counter military ضد عملیات نظامی
parallel operation عملیات موازی
synchronous operation عملیات همزمان
airborne battlefield عملیات هوابرد
spial عملیات جاسوسی
hostility عملیات خصمانه
theater of operations صحنه عملیات
hostilities عملیات خصمانه
business type operation عملیات تجارتی
business type operation عملیات کامپیوتری
centre of activities مرکز عملیات
chemical operations عملیات شیمیایی
airmobile operations عملیات هوارو
war room اتاق عملیات
serial operation عملیات سری
radius شعاع عملیات
scene of action صحنه عملیات
terminal operations عملیات اسکلهای
surface treatment عملیات سطحی
arithmetic operation عملیات حسابی
string operation عملیات رشتهای
action deferred تامل در عملیات
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
autonomous operation عملیات مستقل
area of operation منطقه عملیات
autonomous operation عملیات ازاد
base of operations پایگاه عملیات
base operation عملیات پایگاهی
thermal treatment عملیات گرمایی
amphibious operation عملیات اب خاکی
block operation عملیات بلوک
building operations عملیات ساختمانی
terminal operations عملیات بارانداز
subversives عملیات براندازی
concept of operations تدبیر عملیات
earthworks عملیات خاکی
sabotaging عملیات تخریبی
regions ناحیه عملیات
sabotages عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
psychological operations عملیات روانی
pseudooperation شبه عملیات
process chart نقشه عملیات
air operations عملیات هوایی
region ناحیه عملیات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
sabotage عملیات تخریبی
scope هدف عملیات
Construction works . عملیات ساختمانی
computer operation عملیات کامپیوتر
scope منظور از عملیات
plan of action طرح عملیات
closing خاتمه عملیات
Military operations. عملیات نظامی
finishing عملیات تکمیل
combat information center اطاق عملیات
rescue operation عملیات نجات
flow chart شمای عملیات
offensives عملیات افندی
flow charts شمای عملیات
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
offensive عملیات افندی
subversive عملیات براندازی
initiative ابتکار عملیات
initiatives ابتکار عملیات
logs ضبط مجموعهای از عملیات
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
area security تامین منطقه عملیات
field officer افسر عملیات صحرایی
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
electroplating shop کارگاه عملیات گالوانیزهای
air transport operation عملیات ترابری هوایی
log ضبط مجموعهای از عملیات
exercise code word رمز عملیات مانور
external operation عملیات خارج از مملکت
espial officer افسر عملیات جاسوسی
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
amphibious squadron گردان عملیات اب خاکی
air offensive عملیات افندی هوایی
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
armor sweep عملیات پاکسازی زرهی
air area operations عملیات منطقه هوایی
agendum دستورکار برنامهء عملیات
stability عملیات ارام سازی
d day روز شروع عملیات
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
civic action عملیات مردم یاری
civil affairs عملیات مردم یاری
civil military action عملیات مردم یاری
clearing operations عملیات مین روبی
retirement عملیات عقب روی
control center مرکز کنترل عملیات
combat operations مرکز عملیات رزمی
contingency plan طرح عملیات احتمالی
containing action عملیات احاطهای بازدارنده
cycle دوره عملیات یابازی
cycled دوره عملیات یابازی
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
data transfer operations عملیات انتقال داده
reconnoitring عملیات اکتشافی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com