Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
Search result with all words
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
Other Matches
combatant
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
adds
اضافه کنید زیاد کنید
adding
اضافه کنید زیاد کنید
add
اضافه کنید زیاد کنید
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
ingredients
عناصر
ingredient
عناصر
representative elements
عناصر نماینده
transmutation
تبدیل عناصر
clemency
اعتدال عناصر
target indications
عناصر هدف
known data
عناصر معلوم
trace elements
عناصر کمیاب
combat , elements
عناصر رزمی
gft setting
عناصر خط کش تیر
firing data
عناصر تیر
essential elements
عناصر ضروری
intelligence data
عناصر اطلاعات
job elements
عناصر شغلی
data element
عناصر اطلاعات
conversion of data
تبدیل عناصر
known data
عناصر تیرمعلوم
component operation
عناصر عملیاتی
column head
عناصر سرستون
meteorological data
عناصر هواسنجی
cantilever elements
عناصر کنسولی
minor elements
عناصر فرعی
minor elements
عناصر جزئی
orbital element
عناصر مداری
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
data
سوابق عناصر داده ها
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
head
عناصر اولیه ستون
elemental
مربوط به عناصر ابتدائی
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
periocic table
جدول تناوبی عناصر
basic data
عناصر تیر اولیه
chart data
عناصر تیر نقشهای
treadway
پل برای عناصر پیاده
transition series
گروه عناصر واسطه
coriolis force
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
direct plotting
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
chaines
[عناصر بنایی شبیه پایه]
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
filters
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
aided matching
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
aided matching
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
gun pointing data
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
articulation
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
arrays
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
electrothermal printer
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
array
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
charted
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
guerrilla
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerrillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
ease off
شل کنید
say no more
بس کنید
wait a second
تامل کنید
hold hard
صبر کنید
Turn (let) the dog loose.
سگ راباز کنید
hurry up
عجله کنید
make a hurry
عجله کنید
have patience with me
با من حوصله کنید
leontief table
نگاه کنید به :
i say
نگاه کنید
give it a wipe
انراخشک کنید
keep at it
مداومت کنید
dele
پاک کنید
recive
مصرف کنید
oyez
گوش کنید
oyez
توجه کنید
cautions
توجه کنید
cautioning
توجه کنید
cautioned
توجه کنید
caution
توجه کنید
push the door to
در راپیش کنید
supposing
فرض کنید
supposes
فرض کنید
into a ball
نخ راگلوله کنید
repeats
تکرار کنید
vide infara
را نگاه کنید
delete
حذف کنید
attention to orders
توجه کنید
suppose
فرض کنید
deleting
حذف کنید
deletes
حذف کنید
move out
حرکت کنید
deleted
حذف کنید
repeat
تکرار کنید
accelerando
کم کم تند کنید
director
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
stack arms
تفنگها راچاتمه کنید
sus.per coll
حلق اویزش کنید
wait a little
کمی صبر کنید
supra
ببالا نگاه کنید
she your profit with him
سودخودرابا اوتقسیم کنید
shift colors
پرچم را تعویض کنید
try and came
کوشش کنید که بیائید
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
infile
به ستون دو حرکت کنید
Refer (turn over) to page 110.
به صفحه 110مراجعه کنید
NB
خوب دقت کنید
single file
به ستون یک حرکت کنید
out with him
اورا بیرون کنید
you do me injustice
در باره من بی عدالتی می کنید
record as target
اماج را ثبت کنید
Please behave yourself . Please be courteous.
ادب را رعایت کنید
Turn the water tap on .
شیر آب را باز کنید
Please check the water.
لطفا آب را کنترل کنید.
Do you agree that …
آیا تصدیق می کنید که …
wait a second
یک خرده صبر کنید
Please check the ...
لطفا ... را کنترل کنید.
wait a second
اندکی صبر کنید
Full tank, please.
لطفا باک را پر کنید.
wait a minute
اندکی صبر کنید
wait a minute
یک دقیقه صبر کنید
off with his head
سرش را از تن جدا کنید
When will you depart?
کی شما حرکت می کنید؟
opens
مروحه را باز کنید
chain
مراجعه کنید به CATENA
chains
مراجعه کنید به CATENA
observe silence
سکوت را رعایت کنید
avast
ایست توقف کنید
opened
مروحه را باز کنید
open
مروحه را باز کنید
trailed
هدف را تعقیب کنید
trailing
هدف را تعقیب کنید
Notice the details!
توجه کنید به جزییات !
trail
هدف را تعقیب کنید
maydays
خطر کمک کنید
mayday
خطر کمک کنید
trails
هدف را تعقیب کنید
check firing
عناصرتیر را بررسی کنید
continue your studies
تحصیلات خودرادنبال کنید
drop track
تعقیب را قطع کنید
KEEP LEFT
از سمت چپ حرکت کنید.
I won't be talked into it!
من را نمیتوانید متقاعد کنید!
do good to others
بدیگران نیکی کنید
cease engagement
درگیری را قطع کنید
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
Line up the children in order of height.
بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Please get it off !
[Please clean it up !]
لطفا این را پاک کنید !
Please heat up my food.
لطفا" غذایم را داغ کنید
Every day that you go unheeded, you need to count on that day
هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
He helped me for my fathers sake.
بخاطر پدرم به من کمک کنید
identifying
مشاهده کردن شناسایی کنید
identify
مشاهده کردن شناسایی کنید
Please consider my suggestion.
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com