Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 120 (8 milliseconds)
English	Persian
snow goggles	عینک توفان
Other Matches
stormbound	قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
stormed	توفان
storming	توفان
storms	توفان
tempests	توفان
typhoon	توفان
typhoons	توفان
tempest	توفان
windstorm	توفان
stour	توفان
storm	توفان
hurricanes	توفان
squall	توفان
tornados	توفان
squalls	توفان
tornado	توفان
tornadoes	توفان
hurricane	توفان
stormbound	گرفتار توفان
storm trooper	گروه توفان
thunderstorms	توفان تندری
stormy petrel	مرغان توفان
stormpetrel	مرغان توفان
thunderstorm	توفان تندری
southeaster	توفان جنوب شرقی
tempests	توفان ایجاد کردن
tempest	توفان ایجاد کردن
typhoons	توفان همراه با باران
typhoon	توفان همراه با باران
plain gypsum lath	[توفان سنگ و گچ مسطح]
pawn storm	توفان پیادهای شطرنج
southwester	توفان یا تندباد جنوب غربی
thunderstorm	توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thunderstorms	توفان همراه بااذرخش وصاعقه
typhoons	توفان سخت دریای چین گردباد
typhoon	توفان سخت دریای چین گردباد
glass	عینک
goggles	عینک
nosepiece	پل عینک
eyeglass	عینک
specs	عینک
spectacles	عینک
spectacle	عینک
interpupillary	عینک
winker	عینک
lorgnette	عینک
glass eye	عینک
barnacles	عینک
lorgnettes	عینک
glasses	عینک
snow goggles	عینک افتابگیر
bespectacled	عینک زده
spectacled	عینک دار
earpieces	دستهی عینک
temple	دسته عینک
earpiece	دسته عینک
To wear glasses.	عینک زدن
dark glasses	عینک آفتابی
sun glasses	عینک آفتابی
half-glasses	عینک یک چشمی
butt-strap	لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
smoked glasses	عینک دودی
oculists	عینک ساز
optic	شیشه عینک
rim	قاب عینک
rims	قاب عینک
pince nez	عینک دماغی
monocle	عینک یک چشمی
monocles	عینک یک چشمی
field glasses	عینک صحرایی
field glasses	عینک رزمی
lorgnette	عینک پنسی
smoked	عینک دودی
goggles	عینک محافظ
goggle	عینک پرواز
goggled	عینک پرواز
goggling	عینک پرواز
optician	عینک ساز
oculist	عینک ساز
opticians	عینک ساز
goggles	عینک ایمنی
goggles	عینک صحرائی
goggles	عینک افتابی
lorgnettes	عینک پنسی
sunglasses	عینک افتابی
gig lamps	عینک شاخدار
optometrist	عینک ساز
optometry	عینک سازی
gig lamps	نمایش عینک
optometry	عینک فروشی
eyeglass	عینک یک چشم
eyeglass	عینک فنری
eye glass	عینک دستی
burning glass	عینک جوشکاری
safety glasses	عینک ایمنی
peeper	ایینه عینک
safety glass	عینک ایمنی
rose-coloured spectacles	عینک خوش بینی
bifocals	دو دید عینک دو کانونی
bifocal	دو دید عینک دو کانونی
to wear glasses	عینک گذاشتن یازدن
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
scissors-glasses	عینک قیچی شکل
goggles	عینک حفاظ دار
opticians	عینک فروش دوربین ساز
optician	عینک فروش دوربین ساز
he wears glasses	عینک زده است یادارد
lorgnette	عینک مخصوص روی بینی
wear	عینک یا کراوات زدن فرسودن
wears	عینک یا کراوات زدن فرسودن
lorgnettes	عینک مخصوص روی بینی
pebble	شیشه عینک نوعی عقیق
pebbles	شیشه عینک نوعی عقیق
optometric	وابسته به میزان دید و عینک سازی
vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com