Dictiornary-Farsi | غلاف تثبیت کننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)

English	Persian
stabilizing sleeve	غلاف تثبیت کننده


Other Matches

voltage stabilizer	تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
stabilizer	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
automatic pilot	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
stabilizing sleeve	غلاف متعادل کننده
course stabilizer	تثبیت کننده
stabilizer	تثبیت کننده
holding attack	تک تثبیت کننده
stabilisers	تثبیت کننده
stabilizers	تثبیت کننده ها
holding force	نیروی تثبیت کننده
automatic stabilizer	تثبیت کننده خودکار
viscosity stabilizer	تثبیت کننده گرانروی
stabilisers	ثابت تثبیت کننده
emulsion stabilizer	تثبیت کننده امولسیونی
course stabilizer	تثبیت کننده مسیر
stabilizer	ثابت تثبیت کننده
mains voltage stabilizer	تثبیت کننده ولتاژ شبکه
voltage stabilizer	تثبیت کننده اختلاف سطح
self stabilizing dynamo	دینام خود تثبیت کننده
adjustable stabilizer	تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
monetarists	طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
sheaths	غلاف
case ment	غلاف
casings	غلاف
sleeves	غلاف
shields	غلاف
boosters	غلاف
booster	غلاف
sheath	غلاف
glume	غلاف
bushes	غلاف
cots	غلاف
case	غلاف
sheathed	غلاف
bush	غلاف
sheathes	غلاف
cot	غلاف
sleeve	غلاف
chape	ته غلاف
shield	غلاف
legumen	غلاف
sheathe	غلاف
bushing	غلاف
theca	غلاف
barrels	غلاف
scabbard	غلاف
sheathing	غلاف
barrel	غلاف
pod	غلاف
pods	غلاف
casing	غلاف
seedvessel	غلاف
calyx	غلاف گل
scabbards	غلاف
pericarp	غلاف
cases	غلاف
bean pod	غلاف باقلا
sheath	غلاف کردن
scabbard	غلاف سرنیزه
husk	غلاف یا کاسه گل
internal shield	غلاف داخلی
sheaths	غلاف کردن
scabbards	غلاف سرنیزه
sheathe	غلاف کردن
husks	غلاف یا کاسه گل
coleoptera	غلاف پران
lead	غلاف هادی
copper sheath	غلاف مسی
peasecod	غلاف نخود
scabbard	غلاف شمشیر
flower cup	غلاف کاسه گل
invaginate	غلاف کردن
sheathes	غلاف کردن
unsheathe	از غلاف در اوردن
slide	غلاف متحرک
slides	غلاف متحرک
invagination	غلاف شدگی
sheathed	غلاف کردن
scabbards	غلاف شمشیر
armoring	غلاف دار
leads	غلاف هادی
cases	غلاف پرچم
thecal	غلاف دار
case	مورد غلاف
cases	مورد غلاف
podded	غلاف دار
aiming post sleeve	غلاف شاخص
ensheathe	غلاف کردن
glumaceous	غلاف دار
vagina	غلاف مهبلی
vaginas	غلاف مهبلی
myelin sheath	غلاف میلین
case	غلاف پرچم
glumiferous	غلاف اور
thecate	غلاف دار
stabilization	تثبیت
consolidation	تثبیت
stabilized	تثبیت
stabilize	تثبیت
anchor cell	سل تثبیت
confirmation	تثبیت
stabilising	تثبیت
fixing	تثبیت
fixity	تثبیت
stabilises	تثبیت
fixations	تثبیت
fixation	تثبیت
stabilisation	تثبیت
stabilizes	تثبیت
stabilised	تثبیت
corroboration	تثبیت
cod	چنته غلاف سبوس
sheath knives	چاقوی غلاف دار
shield grid thyratron	تیراترون غلاف دار
medullated	دارای غلاف مخ دار
sheath knife	چاقوی غلاف دار
guide	راهنمایی کردن غلاف
shield grid	شبکه غلاف دار
sheathed cable	کابل غلاف دار
phimosis	تنگی غلاف حشفه
body fit sleeve	پوسته یا غلاف مناسب
scabbards	حفاظ غلاف کردن
myelin	پیه غلاف عصب
jacket	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
lead covered cable	کابل با غلاف سربی
guided	راهنمایی کردن غلاف
guides	راهنمایی کردن غلاف
scabbard	حفاظ غلاف کردن
shielded wire	سیم غلاف دار
adapter booster	غلاف تطبیق دهنده
jackets	غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
price ceilings	تثبیت قیمت
maintenance level	سطح تثبیت
wage stabilization	تثبیت مزد
price freeze	تثبیت قیمت ها
price freezing	تثبیت قیمت
avouch	تثبیت کردن
stabilization	پابرجاسازی تثبیت
stop go policy	سیاست تثبیت
reinstatement	تثبیت در مقام
price stability	تثبیت قیمت
price stabilization	تثبیت قیمت
economic stabilization	تثبیت اقتصادی
father fixation	تثبیت پدری
stabilises	تثبیت کردن
stabilized	تثبیت کردن
visual fixation	تثبیت دیداری
stabilizes	تثبیت کردن
stabilize	تثبیت کردن
stabilised	تثبیت کردن
stabilising	تثبیت کردن
nitrogen fixation	تثبیت نیتروژن
reinstate	تثبیت کردن
functional fixedness	تثبیت کارکردی
fixation point	نقطه تثبیت
patent	حق تثبیت اختراع
confirmation	تثبیت استقرار
patenting	حق تثبیت اختراع
reinstating	تثبیت کردن
patents	حق تثبیت اختراع
mechanical stabilization	تثبیت مکانیکی
positioning	تثبیت موقعیت
heat setting	تثبیت گرمائی
fixation process	فرایند تثبیت
fixation of affect	تثبیت عاطفی
voltage stabilization	تثبیت ولتاژ
fixedness	تثبیت شدگی
reinstated	تثبیت کردن
fixing agent	عامل تثبیت
fixate	تثبیت کردن
reinstates	تثبیت کردن
patented	حق تثبیت اختراع
mesocarp	قشر میانی غلاف میوه
sheathing	مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
bushing	عایق غلاف حیله گردان
course stabilizer	دستگاه تثبیت مسیر
verges	شانه تثبیت نشده
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
stabilized layer	قشر تثبیت شده
well fixed	خوب تثبیت شده
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
stabilization policy	سیاست تثبیت اقتصادی
fix	تثبیت محل ناو
hard shoulder	شانه تثبیت شده
fixes	تثبیت محل ناو
verge	شانه تثبیت نشده
stabilized layer	لایه تثبیت شده
voltage stabilization	تثبیت فشار الکتریکی
zener diode stabilization	تثبیت کنندگی دیود زنر
commodity agreement	تثبیت مشترک قیمت فروش
route	به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes	به خاک نشاندن تثبیت کردن
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pegging	تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilize	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر