Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
indecipherable
غیرقابل استخراج
Other Matches
indiscernible
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
extraction of copper
استخراج مس
productions
استخراج
decipherment
استخراج
exploitation
استخراج
production
استخراج
working
استخراج
workings
استخراج
extraction
استخراج
copper extraction
استخراج مس
excerption
استخراج
eduction
استخراج
extracting
استخراج کردن
winning
استخراج معدن
winnings
استخراج معدن
extract
استخراج کردن
extracted
استخراج کردن
production of oil
استخراج نفت
extracts
استخراج کردن
mibeable
استخراج شدنی
pan
استخراج کردن
pan-
استخراج کردن
feature extraction
استخراج خصیصه
extraction thimble
انگشتانه استخراج
extraction point
محل استخراج
acid extraction
استخراج اسیدی
extraction of bitumen
استخراج قیر
extractible
قابل استخراج
extractable
استخراج شدنی
extract copper
مس استخراج شده
draw out
استخراج کردن
counting votes
استخراج اراء
educt
استخراج یا استنباط
extractors
استخراج کننده
pans
استخراج کردن
mibeable
قابل استخراج
message retrieval
استخراج پیام
derivation
استنساخ استخراج
derivations
استنساخ استخراج
exploitation
انتفاع استخراج
mining
استخراج معدن
gold mining
استخراج طلا
extractor
استخراج کننده
decipherable
قابل استخراج
under ground mining
استخراج زیرزمینی
stope
استخراج کردن
exploitable
قابل استخراج
exploiter
استخراج کننده
under ground working
استخراج زیرزمینی
exploiters
استخراج کننده
workable
قابل استخراج
silver extraction
استخراج نقره
separatory funnel
قیف استخراج
minable
قابل استخراج
minable
استخراج شدنی
illatively
بطریق استنتاج یا استخراج
continuous extraction apparatus
دستگاه استخراج پیوسته
extraction solvent
حلال استخراج کننده
grub
از کتاب استخراج کردن
grubbed
از کتاب استخراج کردن
grubs
از کتاب استخراج کردن
mined
استخراج کردن یاشدن
Open-pit mining
استخراج معدن روباز
extracting
بیرون کشیدن استخراج
surface mining
استخراج معدن روباز
strip mining
[American E]
استخراج معدن روباز
opencast mining
[British E]
استخراج معدن روباز
metallurgy
استخراج و ذوب فلزات
mines
استخراج کردن یاشدن
extracted
بیرون کشیدن استخراج
quarry
استخراج کردن معدن
saltworks
محل استخراج نمک
quarries
استخراج کردن معدن
educe
گرفتن استخراج کردن
quarrying
استخراج کردن معدن
educible
قابل استخراج یا استنباط
salter
استخراج کننده نمک
extract
بیرون کشیدن استخراج
extracts
بیرون کشیدن استخراج
pull out quote
عبارت استخراج شده
mine
استخراج کردن یاشدن
pyrometallurgy
استخراج فلزات در اثر حرارت
extract
بیرون کشیدن استخراج کردن
acetum
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
extracting
بیرون کشیدن استخراج کردن
surface digging
استخراج معادن در سطح زمین
metallurgy
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
extracted
بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgical
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
extracts
بیرون کشیدن استخراج کردن
saltern
کارخانه یا معدن استخراج نمک
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
countless
<adj.>
غیرقابل شمارش
innumerable
<adj.>
غیرقابل شمارش
fordless
غیرقابل عبور
flexionless
غیرقابل صرف
numberless
<adj.>
غیرقابل شمارش
sumless
<adj.>
غیرقابل شمارش
unreadable
غیرقابل خواندن
myriad
<adj.>
غیرقابل شمارش
inaccessible
<adj.>
غیرقابل دسترس
uncountable
<adj.>
غیرقابل شمارش
impossible
[colloquial]
<adj.>
غیرقابل قبول
implausibility
غیرقابل قبولی
not negotiable
غیرقابل معامله
run wild
<idiom>
غیرقابل کنترل
inescapable
غیرقابل اجتناب
not negotiable
غیرقابل انتقال
noteless
غیرقابل ملاحظه بی نت
unwarrantable
غیرقابل ضمنانت
untouchability
غیرقابل لمس
unpromising
غیرقابل اطمینان
ungovernable
غیرقابل کنترل
unappealable
غیرقابل استیناف
unappealabe
غیرقابل استیناف
unachievable
غیرقابل حصول
irrespirable
غیرقابل استنشاق
irrefrangible
غیرقابل تجزیه
in check
<idiom>
غیرقابل کنترل
inappellable
غیرقابل استیناف
inapprehensible
غیرقابل ادراک
incommunicable
غیرقابل ابلاغ
incontestable
غیرقابل بحث
incorrodible
غیرقابل تحلیل
indiscrete
غیرقابل تشخیص
indissolubly
بطور غیرقابل حل
indistributable
غیرقابل توزیع
ineffability
غیرقابل توصیفی
inexplosive
غیرقابل انفجار
inexplosive
غیرقابل احتراق
infrangible
غیرقابل نقض
insociable
غیرقابل امیزش
quenchless
غیرقابل جلوگیری
irrevocable
غیرقابل برگشت
unthinkable
غیرقابل فکر
watertight
غیرقابل نفوذ اب
out of the way
غیرقابل دسترس
dilemmas
معمای غیرقابل حل
out-of-the-way
غیرقابل دسترس
dilemma
معمای غیرقابل حل
ineluctable
غیرقابل مقاومت
inaccessible
غیرقابل دسترس
unacceptable
غیرقابل قبول
unquestioning
غیرقابل اعتراض
indefensible
غیرقابل دفاع
impermeable
غیرقابل نفوذ
uncompromising
غیرقابل انعطاف
unacceptably
غیرقابل قبول
ineligible
غیرقابل قبول
unassailable
غیرقابل بحث
inalienable
غیرقابل انتقال
untenable
غیرقابل دفاع
unassailable
غیرقابل حمله
obsolete
غیرقابل استفاده
incomparable
غیرقابل مقایسه
uncompromisingly
غیرقابل انعطاف
unerring
غیرقابل لغزش
unquestionable
غیرقابل اعتراض
unprintable
غیرقابل چاپ
unusable
غیرقابل استفاده
unreliable
غیرقابل اعتماد
unmentionable
غیرقابل گوشزد
unutilizable
غیرقابل استفاده
invaluable
غیرقابل تخمین
uncontrollably
غیرقابل نظارت
acataletic
غیرقابل فهم
beyond bearing
غیرقابل تحمل
uncontrollably
غیرقابل جلوگیری
irrefutable
غیرقابل تکذیب
uncontrollable
غیرقابل نظارت
built-in
غیرقابل انتقال
checkless
غیرقابل جلوگیری
unprofitable
غیرقابل استفاده
unwarranted
غیرقابل ضمنانت
unpredictable
غیرقابل استناد
uncontrollable
غیرقابل جلوگیری
irremediable
غیرقابل استرداد
inaccessibility
غیرقابل دسترسی
unpredictable
غیرقابل پیشگویی
indecipherable
غیرقابل کشف
irredeemable
غیرقابل خریداری
metallurgic
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
nondescript
غیرقابل طبقه بندی
unknowingly
غیرقابل ادراک و فهم
nonexecutable statement
حکم غیرقابل اجرا
unalterably
<adv.>
به طور غیرقابل فسخ
inexpressible
نا گفتنی غیرقابل بیان
unquestionable
محقق غیرقابل منازعه
unknowing
غیرقابل ادراک و فهم
disafected person
عنصر غیرقابل اعتماد
incomparably
بطور غیرقابل مقایسه
immutably
<adv.>
به طور غیرقابل فسخ
unchangeably
<adv.>
به طور غیرقابل فسخ
unpremediated
غیرقابل پیش بینی
unusable fuel
سوخت غیرقابل استفاده
airtight
غیرقابل نفوذبوسیلهء هوا
indefensibly
بطور غیرقابل تصدیق
inconcealable
غیرقابل پنهان کردن
inflexibly
بطور غیرقابل انحناء
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com