Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
English
Persian
elope
فرار کردن با معشوق
eloped
فرار کردن با معشوق
elopes
فرار کردن با معشوق
eloping
فرار کردن با معشوق
Other Matches
deserts
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
desert
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
lam
فرار کردن گریختن فرار
lamming
فرار کردن گریختن فرار
lams
فرار کردن گریختن فرار
jilt
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilts
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilting
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilted
ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
laddies
معشوق
leman
معشوق
soul mate
معشوق
laddie
معشوق
flees
فرار کردن
fleeing
فرار کردن
escape
فرار کردن
flee
فرار کردن
to run away
فرار کردن
escaped
فرار کردن
escapes
فرار کردن
scape
فرار کردن
escaping
فرار کردن
get away
<idiom>
فرار کردن
to elope
فرار کردن
scarpers
فرار کردن
scarpering
فرار کردن
scarpered
فرار کردن
scarper
فرار کردن
absconding
فرار کردن
absconded
فرار کردن
abscond
فرار کردن
skedaddle
فرار کردن
loup
فرار کردن
absconds
فرار کردن
to run away
فرار کردن
to run off
فرار کردن
luv
معشوق یا معشوقه
deary
معشوق دردانه
bleeds
فرار کردن یک سیال
fly
گریختن از فرار کردن از
To beak jail .
از زندان فرار کردن
elope
گریختن فرار کردن
eloped
گریختن فرار کردن
elopes
گریختن فرار کردن
eloping
گریختن فرار کردن
skulk
از زیرمسئولیت فرار کردن
skulking
از زیرمسئولیت فرار کردن
skulks
از زیرمسئولیت فرار کردن
skulked
از زیرمسئولیت فرار کردن
bleed
فرار کردن یک سیال
give someone the slip
<idiom>
از کسی فرار کردن
adonic
معشوق دلارام گل الاله
to overrun one's creditors
از دست بستانکاران فرار کردن
skirl
بسرعت باد فرار کردن
To block the escape routes.
راههای فرار را مسدود کردن
make a run for it
<idiom>
برای نجات جان فرار کردن
adonic
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
to escape with nothing more than/just a fright
از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
minion
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
jilts
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilting
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilted
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilt
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
minions
شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
evaded
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
serenades
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
escaping
فرار
drives
فرار گل زن
drive
فرار گل زن
to take flight
فرار
bridge escape
فرار از پل
evasive
فرار
loup
فرار
defection
فرار
transgressor
فرار و
leg bail
فرار
volatile
فرار
escapes
فرار
scape
فرار
mercurial
فرار
subtile
فرار
escaped
فرار
breakaway
فرار
escapement
فرار
escape
فرار
desertion
فرار از خدمت
centrifugal
فرار از مرکز
escape
گریز فرار
escape
فرار از خاک
capital flight
فرار سرمایه
postern
راه فرار
nonvolatile
غیر فرار
escaping
فرار از خاک
flyaway
فرار فراری
I made good my escape .
موفق به فرار شد
getaway
گریز فرار
getaways
گریز فرار
escapes
فرار از خاک
tax evasion
فرار از مالیات
guy
فرار گریز
guys
فرار گریز
escapes
گریز فرار
escaped
گریز فرار
escaped
فرار از خاک
luft
خانه فرار
fugitive
ناپایدار فرار
escape velocity
سرعت فرار
bolt-hole
راه فرار
bolt-holes
راه فرار
scape
وسیله فرار
scape of molecules
فرار ملکول ها
fled
فرار کرده
hot money
پول فرار
volatile memory
حافظه فرار
jailbreak
فرار از زندان
volatility product
محصول فرار
get away
فرار برو
fugitives
ناپایدار فرار
volatile compound
ترکیب فرار
volatile file
پرونده فرار
volatile file
فایل فرار
fugitively
بطور فرار
escaping
گریز فرار
volatile storage
انباره فرار
volatile storage
حافظه فرار
volatility product
فراورده فرار
jailbreaks
فرار از زندان
fugitiveness
تمایل به فرار
skip of the mat
فرار از تشک
brain drain
فرار مغزها
flight of capital
فرار سرمایه
escapism
فلسفه فرار
trailing edge
لبه فرار
escape trunk
دهلیز فرار
escapable
فرار کردنی
scudding
فرار از باد
escapologists
اهل فرار
escape hatch
دریچه فرار
escapologist
اهل فرار
desertion
فرار بیوفایی
escape mechanism
وسیله فرار
blockages
راه فرار را بستن
blockage
راه فرار را بستن
He ran away from scool .
از مدرسه فرار کرد
nonvolatile storage
حافظه غیر فرار
flight square
خانه فرار شطرنج
turn tail
<idiom>
فرار از خطر یا مشکل
tax loopholes
روزنههای فرار مالیاتی
shoos
باکیش فرار دادن
give out
<idiom>
اجازه فرار دادن
shooed
باکیش فرار دادن
tax evasion
فرار از پرداخت مالیات
shooing
باکیش فرار دادن
breach of prison
جرم فرار از زندان
volatile oils
روغنهای فرار یا بخارشدنی
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
shoo
باکیش فرار دادن
transaction in order
معامله به قصد فرار از دین
kick
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicks
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicked
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicking
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
preconcert
قبلا فرار ومدار گذاردن
malingering
تعارض به منظور فرار ازخدمت
To turn tail . To show a clean pair of heels .
فرار را بر قرار ترجیح دادن
photonegative
فرار کننده ودوشونده از نور
bolted
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolts
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
zapp flap
شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
Tell me hpw you escaped.
برایم بگه چطور فرار کردی
bolting
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
Tell me how you escaped?
بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
I ran away lest I should be seen .
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
fire escape
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
escapade
فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
escapism
خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
draft dodgers
کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
boat people
پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
draft dodger
کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
fire escapes
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
escapades
فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
negligent escape
فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
static
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
shunpike
جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
cold
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
Emergeny exit .
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com