Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
compression pressure
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
Other Matches
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
working point
نقطه فشار متوسط
top dead center
نقطه مرگ بالا
bilge
بالا بردن فشار داخل خن
yield point at elevated temperatures
نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature
نقطه تسلیم در دمای بالا
dead center position
نقطه مرگ بالا یا پایین
image printer
چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
after top center
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
before top center
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
pascal
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
resets
تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش
reset
تنظیم ثبات یا شمارنده دروضعیت اولیه اش
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
shivered
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shiver
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
cages
قفل کردن یک ژایرو دروضعیت ثابت و معین
cage
قفل کردن یک ژایرو دروضعیت ثابت و معین
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
reciprocating compressor
کمپرسور پیستونی
plunger magnet
مغناطیس پیستونی
piston pump
پمپ پیستونی
piston engine
موتور پیستونی
reciprocating engine
موتور پیستونی
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
plunger pump
پمپ پیستونی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
piston blowing engine
موتور دمنده پیستونی
wet sump
تشتک موتور پیستونی
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
stellite
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
broad arrow engine
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
low supercharger gear
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
air cooled engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
zero lash
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
bunt
فشار با سر
fantod
فشار
impact
فشار
impacts
فشار
hydraulic pressure
فشار اب
thrusts
فشار
water pressure
فشار اب
ice push
فشار یخ
pressor
فشار زا
pressure curve
خم فشار
stroking
فشار با پا
pressing
فشار
strokes
فشار با پا
stroked
فشار با پا
stress
فشار
stroke
فشار با پا
stresses
فشار
stressing
فشار
pressure sense
حس فشار
constraint
فشار
zips
فشار
violence
فشار
total pressure
فشار کل
thrusting
فشار
thrust
فشار
compression
فشار
zip
فشار
zipped
فشار
zipping
فشار
pressure vessel
فشار
sense of pressure
حس فشار
isopiestic
هم فشار
growing pains
فشار
back pressure
پی فشار
brunt
فشار
back iron
بن فشار
exertions
فشار
exertion
فشار
pushes
فشار
pressured
فشار
distraint
فشار
strains
فشار
strain
فشار
line of thrust
خط فشار
pressures
فشار
barometric pressure
فشار جو
push
فشار
pressure
فشار
isobars
هم فشار
press
فشار
atmospheric pressure
فشار جو
isobars
تک فشار
low pressure
فشار کم
tension
فشار
tensions
فشار
isobar
تک فشار
isobare
هم فشار
weight
فشار
isobar
هم فشار
atmospheres
فشار جو
atmosphere
فشار جو
pushed
فشار
presses
فشار
pressuring
فشار
dotting
نقطه
spots
نقطه
speck
نقطه
specks
نقطه
punctum
نقطه
spotter
نقطه نقطه
dot
نقطه
spot
نقطه
speckle
نقطه
prick
نقطه
stpular
نقطه نقطه
pricked
نقطه
pricking
نقطه
pricks
نقطه
punctulate
نقطه نقطه
dotty
نقطه نقطه
neel point
نقطه نل
jot
نقطه
periods
نقطه
jots
نقطه
full stop
نقطه
period
نقطه
full stops
نقطه
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com