Dictiornary-Farsi | فورا درنتیجه ان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 99 (6 milliseconds)

English	Persian
therewith	فورا درنتیجه ان


Other Matches

instantaneously	فورا"
instantly	فورا"
here and now <idiom>	فورا
fast	فورا
fasted	فورا
fastest	فورا
fasts	فورا
at call	فورا
at once	فورا
straightway	فورا
before you can say knife	فورا
straightaway	فورا
right off	فورا
right away	فورا
out of hand	فورا
expressly	فورا
immediately	فورا"
before you know it	فورا
forthwith	فورا
anon	فورا
instant	فورا
instants	فورا
right away <idiom>	فورا ،بی درنگ
forthrights	فورا` بیدرنگ
scram	فورا برو
scrams	فورا برو
to snap at an invitation	دعوتی را فورا پذیرفتن
Simultaneously. In a jiffy.	درآن واحد ( فورا")
I must leave at once.	باید فورا بروم.
extemporizing	فورا تهیه کردن
extemporizes	فورا تهیه کردن
extemporised	فورا تهیه کردن
extemporises	فورا تهیه کردن
extemporising	فورا تهیه کردن
extemporized	فورا تهیه کردن
extemporize	فورا تهیه کردن
in this respect <adv.>	درنتیجه
subsequently <adv.>	درنتیجه
hence <adv.>	درنتیجه
in this way <adv.>	درنتیجه
insofar <adv.>	درنتیجه
as a consequence <adv.>	درنتیجه
thereupon <adv.>	درنتیجه
thereat <adv.>	درنتیجه
consequently <adv.>	درنتیجه
at that [at that provocation] <adv.>	درنتیجه
as a result <adv.>	درنتیجه
by impl <adv.>	درنتیجه
in so far <adv.>	درنتیجه
whereby <adv.>	درنتیجه
in this sense <adv.>	درنتیجه
for that reason <adv.>	درنتیجه
as a result of this <adv.>	درنتیجه
in this vein <adv.>	درنتیجه
therefore <adv.>	درنتیجه
thus [therefore] <adv.>	درنتیجه
for this reason <adv.>	درنتیجه
by implication <adv.>	درنتیجه
in consequence <adv.>	درنتیجه
in this manner <adv.>	درنتیجه
in this wise <adv.>	درنتیجه
from	درنتیجه
in consequence of	درنتیجه
thereupon	درنتیجه
they fought with courage	درنتیجه
along of	درنتیجه
Suit the action to the word.	حرفی را فورا" عملی کردن
get down to brass tacks <idiom>	فورا شروع به تصمیم گیری
Call an ambulance quickly.	فورا یک آمبولانس خبر کنید.
Call a doctor quickly.	فورا پزشک خبر کنید.
tabitude	ضعف درنتیجه تب دق
hereupon	درنتیجه این
even tual	درنتیجه اینده
what with <idiom>	برای اینکه ،درنتیجه
tabescence	ضعف درنتیجه تب دق یا سل نخاع
in the wake of <idiom>	درنتیجه ،شرح ذیل
Can you serve me immediately?	آیا ممکن است غذایم را فورا بیاورید؟
double or quits	بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
homogeny	همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
it will wear to your shape	بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
quaker's meeting	انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
engram	اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
issue of fact	نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
center fire	اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
engramme	اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
haplosis	تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
hear footsteps	عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
avulsion	جدا شدن زمینی از یک ملک و پیوستن بملک دیگر درنتیجه سیل یا تغییرمسیررودخانه
lion heart	مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
income elasticity of demand	تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
aliasing	اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
load module	یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
sense probe	مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
hug the rail	غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
embryophyte	گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
anti servo tab	بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
provided he goes at once	بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود