Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
love worthy
قابل عشق بازی
Search result with all words
through the green
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
Other Matches
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
achievable
قابل وصول قابل تفریق
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
قابل درک قابل رویت
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
plays
بازی
game
بازی
gaming
بازی
watermanship
اب بازی
slackness
بازی
clearance
بازی
basics
بازی
playing
بازی
fun
بازی
openness
بازی
basic
بازی
plain dealing
بازی
action
بازی
homes
بازی
home
بازی
falconine
بازی
solitaire
تک بازی
partie
بازی
played
بازی
play
بازی
solitaires
تک بازی
dibasic
دو بازی
patulousness
بازی
hopscotch
بازی لی لی
sportiveŠetc
بازی کن
grey hound
سگ بازی
actions
بازی
pederosis
بچه بازی
paperwork
کاغذ بازی
skating
اسکیت بازی
pederasty or pae
بچه بازی
pederasty
بچه بازی
tricksy
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
on side
پایان بازی
open heartedness
راست بازی
cover
بازی دفاعی
papistry
پاپ بازی
coverings
بازی دفاعی
covers
بازی دفاعی
fences
شمشیر بازی
off hand game
بازی جنبی
off hand game
بازی غیررسمی
soccer
بازی فوتبال
sports
بازی شوخی
playthings
اسباب بازی
plaything
اسباب بازی
passive play
بازی غیرفعال
fence
شمشیر بازی
polo
چوگان بازی
bandies
چوگان بازی کچ
bandied
چوگان بازی کچ
misplay
بازی اشتباه
mountebankery
زبان بازی
mountebankery
چاچول بازی
fencing
ششمشیر بازی
doubled up
بازی دوبل
doubled
بازی دوبل
double
بازی دوبل
hanky-panky
روباه بازی
hanky-panky
حقه بازی
charade
نوعی بازی
full-time
09 دقیقه بازی
bandy
چوگان بازی کچ
bandying
چوگان بازی کچ
middle game
وسط بازی
legerdemain
حقه بازی
let us play
بازی کنیم
handouts
نوبت بازی
handout
نوبت بازی
sporting
بازی دوست
lusory
بازی کن خنده کن
tricking
شعبده بازی
tricked
شعبده بازی
trick
شعبده بازی
malversation
دغل بازی
golfing
بازی گلف
chicanery
حیله بازی
chicaneries
حیله بازی
gallant
زن بازی کردن
pantomimes
لال بازی
pantomime
لال بازی
monkey business
کچلک بازی
gaming
قمار بازی
bonfires
اتش بازی
figure skating
یخ بازی نمایشی
bonfire
اتش بازی
fireworks
اتش بازی
firework
آتش بازی
speculation
سفته بازی
playfully
با خنده و بازی
child's play
بازی کودکان
radial play
بازی شعاعی
badminton
بازی بدمینتون
trickery
حیله بازی
red tapery
قرطاس بازی
gambling
قمار بازی
checkers
بازی چکرز
rooker
یکجورکفش یخ بازی
rope dancing
بند بازی
rope dancing
ریسمان بازی
trickiness
حقه بازی
ropery
طناب بازی
bowls
بازی بولینگ
trapze
بند بازی
radial play
بازی عرضی
quiot
لیس بازی
child's play
بچه بازی
playtime
هنگام بازی
catch
بازی دستش ده
pyrotechnic display
اتش بازی
wordplay
بازی با لغات
whoredom
فاحشه بازی
pyrotechny
فن اتش بازی
toys
بازی کردن
toys
اسباب بازی
toy
بازی کردن
war game
بازی جنگ
toy
اسباب بازی
quackery
حقه بازی
wargaming
بازی جنگ
bowl
بازی بولینگ
sheep's eyes
نظر بازی
shell game
گردو بازی
solitaire
بازی یک نفره
solitaires
بازی یک نفره
squib
اتش بازی
squibs
اتش بازی
team game
بازی گروهی
taw
مهره بازی
swordsmanship
شمشیر بازی
stock jobbery
سفته بازی
surf riding
موج بازی
stock jobbing
سفته بازی
acrobatics
بند بازی
stoppage of the game
توقف بازی
bowling
بازی بولینگ
playing field
میدان بازی
playing field
زمین بازی
tooth clearance
بازی دندانه
doubles
بازی دوبل
volleyball
بازی والیبال
to make a goal
یک بازی بردن
to keep score
بازی رانگاهداشتن
three knights' game
بازی سه اسب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com