English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
totipotency قدرت تولید وایجاد یک ارگانیسم از یک جزء ان
Other Matches
totipotent دارای قدرت تولید یک ارگانیسم از یک جزء ان
productivity قدرت تولید بازدهی
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
board of conciliation هیاتی که برای پیشگیری وایجاد توافق بین کارگر وکارفرما انجام وفیفه میکند
organism ارگانیسم
organisms ارگانیسم
host organism ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
host ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
force قدرت
forces قدرت
power قدرت
strong arm قدرت
strong-arm قدرت
tensions قدرت
tension قدرت
zing قدرت
strength قدرت
powering قدرت
powers قدرت
powered قدرت
authority قدرت
vigor قدرت
strengths قدرت
godown قدرت
nerve قدرت
nerves قدرت
power takeoff قدرت
potency قدرت
vim قدرت
vis قدرت
will power <idiom> قدرت
might قدرت
energies قدرت
energy قدرت
sovereignty قدرت
strenght قدرت
ability قدرت
forcing قدرت
abilities قدرت
inauthoritative بی قدرت
vigour قدرت
commanding با قدرت
capability قدرت
posse قدرت
posses قدرت
diagonal power قدرت قطری
engine performance قدرت موتور
effective power قدرت موثر
explosive force قدرت انفجار
destructivity قدرت تخریب
emissive power قدرت صدور
explosive energy قدرت انفجار
fire power قدرت اتش
engine power قدرت موتور
gripping power قدرت مهارکنندگی
heam yoei vooly تئوری قدرت
discourses قدرت استقلال
economic power قدرت اقتصادی
stock-car قدرت و دوام
detection range قدرت اکتشافی
fire power قدرت تیراندازی
fasces قدرت مجازات
dielectric power قدرت دی الکتریکی
fluxing power قدرت سیلان
generator output قدرت مولد
detectability قدرت اشکارسازی
dielectric strength قدرت دی الکتریک
resolutions قدرت تشخیص
power switch کلید قدرت
resolution قدرت تشخیص
driving power قدرت محرکه
sights قدرت دید
sight قدرت دید
stock-cars قدرت و دوام
economic potential قدرت اقتصادی
heavy current circuit breaker کلید قدرت
leverage قدرت نفوذ
fullest تمام قدرت
enterprise قدرت اقدام
solvency قدرت حلالپوشی
can قدرت داشتن
canning قدرت داشتن
cans قدرت داشتن
posse قدرت قانونی
absorbency قدرت جذب
posses قدرت قانونی
absorption power قدرت جذب
full تمام قدرت
great power کشور با قدرت
authoritarianism قدرت طلبی
on در اوج قدرت
acidity قدرت اسیدی
heavens قدرت پروردگار
power failure قطع قدرت
hands قدرت توپگیری
firepower قدرت شلیک
dynamism قدرت تحرک
heaven قدرت پروردگار
enterprises قدرت اقدام
accelerating power قدرت شتاب
superpowers ابر قدرت
combat power قدرت رزمی
conveying capacity قدرت انتقال
countervailing power قدرت همسنگ
purchasing power قدرت خرید
power failures قطع قدرت
cutting capacity قدرت برش
cutting power قدرت برش
damping power قدرت میرایی
cogency قدرت عقیده
circuit breaking capacity قدرت قطع
bond strength قدرت پیوند
adhesive stress قدرت چسبندگی
almightiness قدرت کامل
discourse قدرت استقلال
superpower ابر قدرت
staying power طاقت قدرت
authority figure مظهر قدرت
authority symbol نماد قدرت
basicity قدرت بازی
bearing capacity قدرت تحمل
benumb بی قدرت کردن
deglutition قدرت بلع
hiding power قدرت پوشش
power function تابع قدرت
reflecting power قدرت انعکاس
refractive power قدرت شکست
resolving power قدرت تفکیک
retentivity قدرت نگهداری
saber rattling قدرت نمایی
scattering power قدرت پراکندگی
scepter قدرت یا اقتدارسلطنتی
sea power قدرت بحری
seapower قدرت دریایی
social power قدرت اجتماعی
source of power منبع قدرت
rating plate پلاک قدرت
omnipotence قدرت مطلق
puissance توان قدرت
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power outege قطع قدرت
power source منبع قدرت
power stroke مرحله قدرت
power structure ساخت قدرت
power supplay منبع قدرت
power test ازمون قدرت
power transmission انتقال قدرت
prepotence قدرت کامل
prepotency قدرت کامل
strenght قدرت شدت
super power ابر قدرت
the finger of god قدرت خدا
authoritarians قدرت طلب
authoritarian قدرت طلب
rods میله قدرت
rod میله قدرت
useful power قدرت مفید
magnitude شدت قدرت
voltage source منبع قدرت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com