Total search result: 76 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
default |
قراردادی |
defaulted |
قراردادی |
defaulting |
قراردادی |
defaults |
قراردادی |
contracted |
قراردادی |
conventional |
قراردادی |
arbitrary |
قراردادی |
contractual |
قراردادی |
bespoke |
قراردادی |
bespoken |
قراردادی |
based on a contract |
قراردادی |
defoult |
قراردادی |
|
|
Other Matches |
|
discharge of contract |
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی |
advice code |
کد قراردادی |
prosign |
علامت قراردادی |
conventional current |
جریان قراردادی |
agreed point |
نقطه قراردادی |
agreement water rate |
نرخ قراردادی اب |
contractual liability |
مسئوولیت قراردادی |
To conclude an agreement (contract). |
قراردادی بستن |
convectional current |
جریان قراردادی |
contractual relationship |
رابطه قراردادی |
unconventional |
غیر قراردادی |
convention |
ائین قراردادی |
conventions |
ائین قراردادی |
arbitrarily |
بطور قراردادی |
formal charge |
بار قراردادی |
code |
نشانه قراردادی |
contracted weaver |
بافنده قراردادی |
arbitrary |
دلبخواه قراردادی |
conventional programming |
برنامه نویسی قراردادی |
phonetic alphabet |
کلمات قراردادی مخابراتی |
To annul [abrogate] a contract |
قراردادی را باطل کردن |
legal assistance |
علایم قراردادی نقشه |
enter into an agreement |
قراردادی را منعقد کردن |
military symbols |
علایم قراردادی نظامی |
base symbol |
علایم قراردادی مبنا |
award a contract |
قراردادی را واگذار کردن |
hit and miss <idiom> |
ناخوشآیند ،غیر قراردادی |
taxi squadder |
بازیگر عضو گروه قراردادی |
to draw up a contract |
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن |
to enter into an agreement |
پیمان یا قراردادی منعقد کردن |
guarantee a contract |
اجرای قراردادی را ضمانت کردن |
to guarantee a contract |
اجرای قراردادی راضمانت کردن |
creation of contractual tie |
انشاء ایجاد رابطه قراردادی |
default setting |
تنظیم پیش فرض یا قراردادی |
taxiing |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
default font |
فونت پیش فرض یا قراردادی |
advice code |
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد |
taxies |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxied |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
all in contract |
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد |
conventionality |
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی |
taxi |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxi squad |
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای |
conventionalist |
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد |
executory contract |
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود |
conventionally |
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد |
to off an agreement |
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن |
yellow dog contract |
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد |
to give somebody an ultimatum |
به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی] |
deals |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
deal |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
contra proferentem |
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین |
signals |
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین |
free on quay |
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد |
restraint of trade |
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود |
free on rail |
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد |
capitulation |
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود |
to pull off something [contract, job etc.] |
چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی] |
quick count |
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع |
to sign up |
قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن] |
conventional sign |
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه |
reciprocal agreement |
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند |
frustrated contract |
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده |
notional aircraft |
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه |