Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
Other Matches
overrides
باطل کردن باطل ساختن
overridden
باطل کردن باطل ساختن
override
باطل کردن باطل ساختن
overrode
باطل کردن باطل ساختن
void
باطل شدن باطل کردن
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
enter into an agreement
قراردادی را منعقد کردن
an absurd notion
خیال باطل عقیده باطل
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to enter into an agreement
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
strike out
باطل کردن
cancelling
باطل کردن
quash
باطل کردن
knock on the head
باطل کردن
disnnul
باطل کردن
cancel
باطل کردن
abrogate
باطل کردن
undo
باطل کردن
quashes
باطل کردن
undoes
باطل کردن
frustrating
باطل کردن
frustrates
باطل کردن
quashed
باطل کردن
over rule
باطل کردن
frustrate
باطل کردن
cancels
باطل کردن
annul
باطل کردن
annulled
باطل کردن
derogate
باطل کردن
invalidate
باطل کردن
overrode
باطل کردن
overrides
باطل کردن
dispensed
باطل کردن
override
باطل کردن
overridden
باطل کردن
nullified
باطل کردن
nullifies
باطل کردن
nullify
باطل کردن
nullifying
باطل کردن
dispense
باطل کردن
dispenses
باطل کردن
dispensing
باطل کردن
invalidated
باطل کردن
invalidates
باطل کردن
annulling
باطل کردن
withdraw
باطل کردن
nulify
باطل کردن
revoke
باطل کردن
remit
باطل کردن
elide
باطل کردن
dissolve
باطل کردن
abolish
باطل کردن
disannul
باطل کردن
annuls
باطل کردن
abjure
باطل کردن
to knock the bottom out of
باطل کردن
daydreaming
خیال باطل کردن
daydream
خیال باطل کردن
daydreamed
خیال باطل کردن
daydreams
خیال باطل کردن
void
بی ارزش باطل کردن
franker
باطل کردن مصون ساختن
franked
باطل کردن مصون ساختن
franking
باطل کردن مصون ساختن
frank
باطل کردن مصون ساختن
set aside
باطل کردن تخصیص دادن
frankest
باطل کردن مصون ساختن
franks
باطل کردن مصون ساختن
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
to set a
اندازه گرفتن باطل کردن
postmarks
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmark
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
dispelled
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispelling
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispels
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispel
دفع کردن طلسم را باطل کردن
invalids
علیل کردن باطل کردن
invalid
علیل کردن باطل کردن
cancelling
باطل کردن اقاله کردن
cancels
باطل کردن اقاله کردن
asides
الغا کردن باطل کردن
aside
الغا کردن باطل کردن
abrogates
باطل کردن منسوخ کردن
cancel
باطل کردن اقاله کردن
bespoke
قراردادی
advice code
کد قراردادی
bespoken
قراردادی
defaulting
قراردادی
defoult
قراردادی
defaulted
قراردادی
based on a contract
قراردادی
arbitrary
قراردادی
default
قراردادی
conventional
قراردادی
contracted
قراردادی
defaults
قراردادی
contractual
قراردادی
unconventional
غیر قراردادی
conventional current
جریان قراردادی
formal charge
بار قراردادی
arbitrarily
بطور قراردادی
arbitrary
دلبخواه قراردادی
code
نشانه قراردادی
contractual liability
مسئوولیت قراردادی
contractual relationship
رابطه قراردادی
agreed point
نقطه قراردادی
agreement water rate
نرخ قراردادی اب
convectional current
جریان قراردادی
prosign
علامت قراردادی
contracted weaver
بافنده قراردادی
conventions
ائین قراردادی
convention
ائین قراردادی
To conclude an agreement (contract).
قراردادی بستن
hit and miss
<idiom>
ناخوشآیند ،غیر قراردادی
base symbol
علایم قراردادی مبنا
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
military symbols
علایم قراردادی نظامی
taxied
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi
عضو گروه بازیگران قراردادی
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
taxiing
عضو گروه بازیگران قراردادی
conventionality
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxi squadder
بازیگر عضو گروه قراردادی
advice code
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxies
عضو گروه بازیگران قراردادی
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
default setting
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionally
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
to give somebody an ultimatum
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
deals
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
deal
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
contra proferentem
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
invalid
باطل
invalids
باطل
void
باطل
null
باطل
nulity
باطل
null and void
باطل
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
daydreams
خیال باطل
wastery
باطل ضایع
diriment
باطل کننده
wastry
باطل ضایع
inoperative
باطل نامعتبر
my cake is dough
نقشه ام باطل شد
nullifier
باطل کننده
lapsed ppa
باطل ملغی
vain
باطل پوچ
daydreamed
خیال باطل
daydreaming
خیال باطل
daydream
خیال باطل
annulation
باطل سازی
annulment
باطل سازی
thwarter
باطل کننده
anullment
باطل سازی
cancelation
[American]
باطل سازی
cancellation
باطل سازی
defeasance
باطل سازی
nullification
باطل سازی
recision
باطل سازی
revocation
باطل سازی
invalidation
باطل سازی
void
باطل بی اثرکردن
lapsable
باطل شدنی
null and void
باطل و بی اثر
void contract
عقد باطل
countermand
باطل ساختن
to become inoperative
باطل شدن
to be defected
باطل شدن
rescinds
باطل ساختن
revoker
باطل کننده
invalid
باطل پوچ
countercharm
باطل سحر
extinctive
باطل کننده
void result
نتیجه باطل
frustrated
باطل بیهوده
rescind
باطل ساختن
cancel
[booking, reservation]
باطل ساختن
invalids
باطل پوچ
futile
باطل عبث
to cease to be in force
باطل شدن
rescinding
باطل ساختن
restraint of trade
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
forfeiting
مسابقه باطل شده
illusion
خیال باطل وهم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com