Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (9 milliseconds)
English
Persian
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
Other Matches
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
hydraulic cement
سیمانی که در زیر اب میگیرد
airy-fairy
کسی که خود را میگیرد
fully paid
که حقوق خودراتمام میگیرد
that right inheres in him
ان حق باو تعلق میگیرد
advice code
کد قراردادی
bespoken
قراردادی
defoult
قراردادی
bespoke
قراردادی
contractual
قراردادی
arbitrary
قراردادی
contracted
قراردادی
conventional
قراردادی
based on a contract
قراردادی
default
قراردادی
defaulted
قراردادی
defaulting
قراردادی
defaults
قراردادی
lunt
کبریتی که بکندی اتش میگیرد
hookers
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
candlelit
اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hooker
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
the freak takes him
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
it is very easily done
بسیار اسان انجام میگیرد
convectional current
جریان قراردادی
contractual relationship
رابطه قراردادی
conventional current
جریان قراردادی
arbitrary
دلبخواه قراردادی
contractual liability
مسئوولیت قراردادی
formal charge
بار قراردادی
agreed point
نقطه قراردادی
agreement water rate
نرخ قراردادی اب
unconventional
غیر قراردادی
contracted weaver
بافنده قراردادی
prosign
علامت قراردادی
To conclude an agreement (contract).
قراردادی بستن
arbitrarily
بطور قراردادی
conventions
ائین قراردادی
code
نشانه قراردادی
convention
ائین قراردادی
fusion reactor
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
bass clef
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
nursling
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
aneroid
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
quantity allowance
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
base symbol
علایم قراردادی مبنا
enter into an agreement
قراردادی را منعقد کردن
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
legal assistance
علایم قراردادی نقشه
conventional programming
برنامه نویسی قراردادی
military symbols
علایم قراردادی نظامی
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
phonetic alphabet
کلمات قراردادی مخابراتی
hit and miss
<idiom>
ناخوشآیند ،غیر قراردادی
it is ridiculously small
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
sheet lighning
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
quarterback
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
kelson or keelson
کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
default font
فونت پیش فرض یا قراردادی
default setting
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to enter into an agreement
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
taxi squadder
بازیگر عضو گروه قراردادی
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
conventionality
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxiing
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi
عضو گروه بازیگران قراردادی
advice code
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxies
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied
عضو گروه بازیگران قراردادی
grandfather clock
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
outwork
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
grandfather clocks
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
cross to bear/carry
<idiom>
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
taxi squad
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
design points
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
conventionally
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
bridges
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
perfect infinitive
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
coma
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
bridged
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
geomancer
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
cold rolling
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
to give somebody an ultimatum
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
deal
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
deals
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
contra proferentem
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
hung start
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
restraint of trade
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
undertaker
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
stage payments
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
capitulation
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
aileron spar
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com