English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
Other Matches
cupholder برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
prizewinner برنده جایزه
prizer برنده جایزه
Nobel laureate برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner برنده جایزه نوبل
Bounty hunter جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
victor برنده مسابقه
victors برنده مسابقه
winner of a match برنده مسابقه
prizefight مسابقه مشت زنی جایزه دار
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
ashes جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
divisor عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
maiden race مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
prize fight جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
jockey room رختکن سوارکاران
bridle track ایز سوارکاران
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
jockey club باشگاه سوارکاران انگلستان
traingulation تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
backus naur form قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
running مناسب برای مسابقه دو
hyphens علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
collusion برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
awarded جایزه دادن جایزه
awards جایزه دادن جایزه
award جایزه دادن جایزه
reward and rewarded جایزه.جایزه داده شده
awarding جایزه دادن جایزه
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
genoa بادبان عریض برای مسابقه
laughter مسابقه اسان برای بردن
tilting yard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tiltyard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
mode وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
owelty سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
time fire مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
vernier درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
fdm Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
paging روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
frequency division multilexing مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
fractional T روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
subdivides بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
ponying همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
meed جایزه
prizing جایزه
premium جایزه
premiums جایزه
bounty جایزه
trophy جایزه
trophies جایزه
awarding جایزه
guerdon جایزه
awarded جایزه
rewarded جایزه
reward جایزه
priase جایزه
prized جایزه
award جایزه
prize جایزه
prizes جایزه
awards جایزه
prise جایزه
prised جایزه
rewardable جایزه
prises جایزه
rewards جایزه
bonuses جایزه
prize man جایزه بر
bonus جایزه
prising جایزه
head money جایزه اوردن سر
purses جایزه نقدی
prized انعام جایزه
oscar جایزه اسکار
premium for excellence جایزه فضیلت
considerations جایزه قیمت
pursed جایزه نقدی
money جایزه نقدی
purse جایزه نقدی
export bounty جایزه صدور
pursing جایزه نقدی
prizing انعام جایزه
testimonialize جایزه دادن
to win laurels جایزه گرفتن
laureate جایزه دار
consideration جایزه قیمت
prizes انعام جایزه
prize انعام جایزه
testimonials پاداش جایزه
nobel prize جایزه نوبل
testimonial پاداش جایزه
Nobel Prize جایزه نوبل
cups گلدان جایزه مسابقات
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
booby prizes جایزه تسلی بخش
cupped گلدان جایزه مسابقات
cup گلدان جایزه مسابقات
booby prize جایزه تسلی بخش
pewter جام پیروزی جایزه
brilliancy prize جایزه درخشندگی شطرنج
Ig Nobel Prize جایزه ایگ نوبل
coronate جایزه یا انعام دادن
outland trophy جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
rewarder جایزه یا پاداش دهنده
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
prize poem شعری که جایزه برده است
despatch money جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com