English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (12 milliseconds)
English Persian
electric component قطعه الکتریکی
Search result with all words
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
static بارالکتریکی که در یک قطعه الکتریکی یا شخص قابل ایجاد است
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
positive اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
electroluminescent صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
inductor قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
random access قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
Other Matches
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fast قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
fritters قطعه قطعه کردن
segments قطعه قطعه کردن
fragmentation قطعه قطعه شدن
fragmenting قطعه قطعه کردن
fritter قطعه قطعه کردن
sectional قطعه قطعه بخشی
fragments قطعه قطعه کردن
segment قطعه قطعه کردن
fragment قطعه قطعه کردن
mainland قطعه اصلی قطعه
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
anatomize قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
electrical الکتریکی
electric الکتریکی
electrotechnical الکتریکی
transcriptions ضبط الکتریکی
electric attraction جاذبه الکتریکی
galvano cautery داغ الکتریکی
electrovalence فرفیت الکتریکی
electrolysis تجزیه الکتریکی
electrodes قطب الکتریکی
electrode قطب الکتریکی
electrical conductivity رسانندگی الکتریکی
electrical conductivity هدایت الکتریکی
electroplating ابکاری الکتریکی
electrical conduction رسانش الکتریکی
discharges تخلیه الکتریکی
electrical conductance رسانایی الکتریکی
static breeze وزش الکتریکی
flux فلوی الکتریکی
dielectric polarization قطبش دی الکتریکی
electric balance تعادل الکتریکی
electric wave موج الکتریکی
dielectric power قدرت دی الکتریکی
circuits اتصال الکتریکی
circuits جریان الکتریکی
circuit اتصال الکتریکی
circuit جریان الکتریکی
electric brake ترمز الکتریکی
tachogenerator دورسنج الکتریکی
electrical breeze وزش الکتریکی
specific conductance رسانندگی الکتریکی
electrovalency فرفیت الکتریکی
electrical bounding اتصال الکتریکی
electrical angle زاویه الکتریکی
electrical analogue مشابهات الکتریکی
electric wind باد الکتریکی
transcription ضبط الکتریکی
electromotor موتور الکتریکی
electric welding جوشکاری الکتریکی
electric break down شکست الکتریکی
voltage فشار الکتریکی
image تصویر الکتریکی
dielectric viscosity لختی دی الکتریکی
spark erossion فرسایش الکتریکی
electro erosion فرسایش الکتریکی
electrise الکتریکی کردن
flash fuze چاشنی الکتریکی
all electric تماما" الکتریکی
electrical transcription ضبط الکتریکی
electrical schematic نمودار الکتریکی
images تصویر الکتریکی
electromigration مهاجرت الکتریکی
capacitance فرفیت الکتریکی
electromagnet اهنربای الکتریکی
electrolytic iron اهن الکتریکی
electrolytic capacitor خازن الکتریکی
voltages فشار الکتریکی
dielectric strain بار دی الکتریکی
dielectric stress بار دی الکتریکی
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
conductivity رسانندگی الکتریکی
electrical resistivity مقاومت الکتریکی
electromotor محرک الکتریکی
air dielectric دی الکتریکی هوا
electric arc قوس الکتریکی
gold contacts اتصالات الکتریکی
electrical سیستم الکتریکی
gasoline electric بنزین الکتریکی
electric bulb لامپ الکتریکی
electrical degree درجه الکتریکی
discharge تخلیه الکتریکی
electric apparatus دستگاه الکتریکی
corona discharge تخلیه الکتریکی
electrical prospecting کاوش الکتریکی
electron bombbardment بمباران الکتریکی
electropathy مداوای الکتریکی
gyro compass قطبنمای الکتریکی
electrical model مدل الکتریکی
electrical interface تداخل الکتریکی
electrical insulator عایق الکتریکی
resistors مقاومت الکتریکی
resistor مقاومت الکتریکی
engine موتورغیر الکتریکی
charges بار الکتریکی
electric resistance مقاومت الکتریکی
electric primer چاشنی الکتریکی
electrifies الکتریکی کردن
electric coupling پیوست الکتریکی
electric coupling تزویج الکتریکی
electric control کنترل الکتریکی
electric contact کنتاکت الکتریکی
electric field میدان الکتریکی
magic eye چشم الکتریکی
electrical connections اتصالات الکتریکی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
electric eye چشم الکتریکی
electric energy انرژی الکتریکی
electric drive محرکه الکتریکی
charge بار الکتریکی
electric filter صافی الکتریکی
voltaism ولتاژ الکتریکی
hot seat صندلی الکتریکی
electric machine ماشین الکتریکی
electric heater گرم کن الکتریکی
conduction رسانایی الکتریکی
electric circuit مدار الکتریکی
isolating به صورت الکتریکی
electrified الکتریکی کردن
electric tension فشار الکتریکی
electric traction کشش الکتریکی
electric unit واحدهای الکتریکی
electric shocks شوک الکتریکی
electric shock شوک الکتریکی
electric traction قوه الکتریکی
electric charge بار الکتریکی
electric force نیروی الکتریکی
electric discharge تخلیه الکتریکی
electric connection اتصال الکتریکی
electrify الکتریکی کردن
electrifying الکتریکی کردن
electric constant ثابت الکتریکی
electric potential پتانسیل الکتریکی
electric flux شار الکتریکی
isolate به صورت الکتریکی
electric clock ساعت الکتریکی
isolates به صورت الکتریکی
line segment قطعه خط
part قطعه
nuggets قطعه
bloc قطعه
blocs قطعه
internode قطعه
calligraph قطعه
panel قطعه
blocked قطعه
block قطعه
panes قطعه
lobes قطعه
pane قطعه
lobe قطعه
slabs قطعه
slab قطعه
tracts قطعه
tract قطعه
blocks قطعه
panels قطعه
members قطعه
item قطعه
member قطعه
items قطعه
copyslip قطعه
scale قطعه
nugget قطعه
smidgin قطعه
smidgeon قطعه
smidgen قطعه
sections قطعه
section قطعه
wodge قطعه
segmental قطعه قطعه
wodges قطعه
plank قطعه
fragmenting قطعه
extent قطعه
small scale integration قطعه
very large scale integration قطعه
segments قطعه
pieces قطعه
components قطعه
component قطعه
trilobation سه قطعه
piece قطعه
stretches قطعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com