English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
Other Matches
slump زمین باتلاقی
slumped زمین باتلاقی
slumping زمین باتلاقی
slumps زمین باتلاقی
ignisfatuus روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
grassplot قطعه زمین علفزار
paludal باتلاقی
marshy باتلاقی
swampy باتلاقی
poachy باتلاقی
poachv باتلاقی
impaludism تب باتلاقی
founderous باتلاقی
foundrous باتلاقی
fenny باتلاقی
mayflower کالبای باتلاقی
marsh marigold کالتای باتلاقی
slew محل باتلاقی
mossy خزه گرفته باتلاقی
marsh hen ابچلیک باتلاقی امریکا
drosera دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
a corduroy road جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
block قطعه زمین
lot قطعه زمین
blocks قطعه زمین
blocked قطعه زمین
reservations قطعه زمین اختصاصی
reservation قطعه زمین اختصاصی
quadrat قطعه زمین مستطیل
plat قطعه زمین کوچک
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita قطعه زمین از گرو در نیامده
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
espianade قطعه زمین هموار شیب ملایم
patches مشمع روی زخم قطعه زمین
patch مشمع روی زخم قطعه زمین
karoo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bags قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
tussock grass علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
positive اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acres زمین
ground line خط زمین
earth زمین
acre زمین
ground : زمین
cinder tracks زمین دو
lackland بی زمین
terrain زمین
earths زمین
cinder track زمین دو
ground زمین
ground surface کف زمین
ground کف زمین
norland زمین
floors کف زمین
floored کف زمین
aerospace جو زمین
floor کف زمین
real estate زمین
land n زمین
this earthly round زمین
extra terrestrial زمین
grazes زمین
grazed زمین
graze زمین
domains زمین
soil زمین
rooter زمین کن
globe زمین
floor کف زمین
ground [British] [floor] کف زمین
soils زمین
domain زمین
soiling زمین
fields زمین
field زمین
land زمین
earthing زمین
globes زمین
fielded زمین
grass roots کف زمین
tellus زمین
geodetically زمین
losse earth زمین خوره
low land پستی زمین
low land زمین پست
panhandled زمین باریکه
lowland زمین پست
panhandles زمین باریکه
soil خاک زمین
stamp one's foot پا به زمین زدن
strake باریکه زمین
soil species نوع زمین
subbasement زیر زمین
soils خاک زمین
soil creep زمین خزه
site building زمین ساختمانی
soil strain فشار زمین
marchland زمین مرزی
mallet field زمین چوگان
soiling خاک زمین
panhandling زمین باریکه
subgrade زمین پی راه
quick ground زمین سست
lared of the covenant زمین موعود
landed a ملک زمین
shell قشر زمین
shelling قشر زمین
shells قشر زمین
land tax مالیات زمین
tectonic زمین ساخت
land restoration بازسازی زمین
tectonic زمین ساختی
land reclamation عمران زمین
cripples زمین گیر
land reclamation ابادانی زمین
land of promise زمین موعود
routes به زمین نشاندن
table land زمین هموار
contour عوارض زمین
crippling زمین گیر
loose ground زمین سست
territories زمین ملک
territory زمین ملک
levelling rod زمین پیمایی
crippled زمین گیر
level land زمین مسطح
route به زمین نشاندن
cripple زمین گیر
parcelling تفکیک زمین
playing court زمین بازی
punner زمین کوب
rammer زمین کوب
parterre در طول زمین
paralytic disability زمین گیری
rear court انتهای زمین
baselines خط انتهای زمین
baseline خط انتهای زمین
original ground زمین بکر
original ground زمین طبیعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com