English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
valuer قیمت گذار
valuers قیمت گذار
pricer قیمت گذار
prizer قیمت گذار
Other Matches
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
transition گذار
over گذار
over- گذار
transitions گذار
contributory خراج گذار
blazer علامت گذار
foundered بنیان گذار
innovator بدعت گذار
auctioneer حراج گذار
auctioneers حراج گذار
swindlers کلاه گذار
pledgor رهن گذار
assessor خراج گذار
blazers علامت گذار
foundering بنیان گذار
oviparous تخم گذار
founders بنیان گذار
pawnor رهن گذار
nomographer قانون گذار
outdoor recreation گشت و گذار
founder بنیان گذار
innovators بدعت گذار
legislator قانون گذار
transition state حالت گذار
transition period دوره گذار
transit time زمان گذار
shelver در قفسه گذار
shelver در تاقچه گذار
space bar فاصله گذار
tracklayer ریل گذار
tracked layer ریل گذار
spotter خال گذار
heretics بدعت گذار
heretic بدعت گذار
tapper توپی گذار
legislators قانون گذار
bypass کنار گذار
pledgor وثیقه گذار
pracitcable گذار کردنی
accomodating منت گذار
salvers مرهم گذار
salver مرهم گذار
marker pen علامت گذار
trend-setters بدعت گذار
trend-setter بدعت گذار
impressionistic برداشت گذار
zoogenic بچه گذار
bypassing کنار گذار
bypasses کنار گذار
bypassed کنار گذار
legislative قانون گذار
marker نشان گذار
racer مسابقه گذار
racers مسابقه گذار
encoder رمز گذار
grader نمره گذار
graduator درجه گذار
grounder کار گذار
grounder پایه گذار
instaurator بنیاد گذار
insurant بیمه گذار
coder رمز گذار
legator میراث گذار
legiskative قانون گذار
crossing site محل گذار
markers نشان گذار
deepositor ودیعه گذار
handler دسته گذار
handlers دسته گذار
depositor امانت گذار
differentiator فرق گذار
discriminator فرق گذار
dotter نقطه گذار
punctuator نقطه گذار
legislatress قانون گذار زن
legislatrix قانون گذار زن
demographic transition گذار جمعیت
mortgagor رهن گذار
investor سرمایه گذار
investors سرمایه گذار
bailor امانت گذار
insured بیمه گذار
bailer امانت گذار
mark sense نشان گذار
lowpass پایین گذار
lienee وثیقه گذار
swindler کلاه گذار
subcaliber تفنگ اثر گذار
dot generator مولد خال گذار
burst gate لامپ پیام گذار
position control پیچ مرکز گذار
money lender پول به بهره گذار
depositor ودیعه گذار مودع
spacebar کلید فاصله گذار
dan runner کشتی بویه گذار
miscreant بدعت گذار خبیث
minelayer کشتی مین گذار
free capital سرمایه گذار پولی
mine layer کشتی مین گذار
buoy tender کشتی بویه گذار
net laying ship کشتی تور گذار
buoy tender ناو بویه گذار
dan layers شناوه بویه گذار
minelayer ناو مین گذار
testator شاهد میراث گذار
truster ودیعه گذار اعتباردهنده
uniparous هر باریک تخم گذار
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
pathfinder هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinders هواپیمای علامت گذار مسیر
spademan نفر خرج گذار توپ
truster باور کننده امانت گذار
parentheses free nataton نشان گذار بدون پرانتز
You are not pulling my leg , are you ? نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
to mince matters از گفتن راستی فرو گذار کردن
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encrypt تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
loader خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
nomothetes کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winter قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
price line خط قیمت
invalued بی قیمت
valuing قیمت
set (one) back <idiom> قیمت
price limit حد قیمت
price قیمت
high priced پر قیمت
prices قیمت
cif قیمت
all in price قیمت کل
quotations قیمت
above rubies بی قیمت
worth قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
nominal کم قیمت
treasure ذی قیمت
valueless بی قیمت
equivalent هم قیمت
equivalents هم قیمت
At the price of. At the cost of . به قیمت
bourse قیمت
quotation قیمت
values قیمت
PR قیمت
cost قیمت
priceless بی قیمت
value قیمت
wage price spiral قیمت
wage price guideline قیمت
middle price قیمت متوسط
price floor حداقل قیمت
least price حداقل قیمت
middle price قیمت حد وسط
last price قیمت اخر
at a knock-down price به قیمت مفت
mean price قیمت متوسط
low price قیمت پائین
mark down تنزل قیمت
mark down کاهش قیمت
list price قیمت فاکتور
mark up افزایش قیمت
market price قیمت بازار
market value قیمت بازار
low price قیمت کمتر
equilibrium price قیمت تعادل
excess price قیمت اضافی
excess price اضافه قیمت
factor price قیمت عوامل
fair price قیمت منصفانه
historical cost قیمت بازار
fair price قیمت عادلانه
fair price قیمت مناسب
diseconomy ترقی قیمت ها
fair price قیمت بیطرفانه
fair value قیمت عادله
high value گران قیمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com