Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 136 (3 milliseconds)
English	Persian
lapsus linguac	لغزش درسخن
Other Matches
circumlocation	دورزدن درسخن
quibbling	نیرنگ درسخن
quibble	نیرنگ درسخن
quibbles	نیرنگ درسخن
quibbled	نیرنگ درسخن
circumgyration	دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
hyphens	نشان اتصال ایست درسخن
hyphen	نشان اتصال ایست درسخن
superfix	تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
slithered	لغزش
peccadillos	لغزش
peccadilloes	لغزش
peccadillo	لغزش
slipping	لغزش
slippage	لغزش
error	لغزش
errors	لغزش
lapsus	لغزش
gaffe	لغزش
gaffes	لغزش
offence	لغزش
offenses	لغزش
sliding	لغزش
fauxpas	لغزش
fingerfehler	لغزش
lapsing	لغزش
lapses	لغزش
lapse	لغزش
slithers	لغزش
slithering	لغزش
slither	لغزش
lap sus	لغزش
anti skid	ضد لغزش
sure-footed	بی لغزش
sure footed	بی لغزش
slide	لغزش
trips	لغزش
surefooted	بی لغزش
tripped	لغزش
slips	لغزش
yori ashi	لغزش پا
trip	لغزش
faux pas	لغزش
slides	لغزش
slip	لغزش
line of sliding	خط لغزش
offense,etc	لغزش
peccabillo	لغزش
petty offence	لغزش
slipped	لغزش
back slide	لغزش به عقب
free from slip	خالی از لغزش
earth fall	لغزش خاک
fabllibility	لغزش پذیری
court of petty offences	دادگاه لغزش
free from slip	بدون لغزش
glide plane	سطح لغزش
slip plane	سطح لغزش
slip of the tongue	لغزش زبان
slip band	نوار لغزش
lapsus linguae	لغزش زبانی
land alide	لغزش زمین
paralogism	لغزش منطقی
metachronism	لغزش تاریخی
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
lapsus linguac	لغزش زبان
lapsus calami	لغزش قلمی
guide way	مسیر لغزش
anti-slip foot	پایه ضد لغزش
inerrability	لغزش ناپذیری
inerrable	لغزش ناپذیری
infallibly	لغزش ناپذیری
to oversee oneself	لغزش خوردن
to make a slip	لغزش خوردن
non skid quality	خاصیت ضد لغزش
lapsus memoriae	لغزش حافظه
stumbling block	موجب لغزش
balking	مایهء لغزش
tripped	سفر لغزش
balked	مایهء لغزش
trips	سفر لغزش
unerring	غیرقابل لغزش
balk	مایهء لغزش
stumbling block	سنگ لغزش
mistook	لغزش خوردن
infallible	لغزش ناپذیر
stumbling blocks	سنگ لغزش
stumbling blocks	موجب لغزش
balks	مایهء لغزش
trip	سفر لغزش
asymmetrical sweep	لغزش انحرافی
anti slip plate	ورقه ضد لغزش
anti skid system	سیستم ضد لغزش
anti skid protection	حفافت از لغزش
baulked	مایهء لغزش
baulking	مایهء لغزش
baulks	مایهء لغزش
Freudian slips	لغزش فرویدی
Freudian slip	لغزش فرویدی
bobbles	اشتباه کاری لغزش
faltered	تزلزل یا لغزش پیداکردن
slip proof	مقام در برابر لغزش
drunkennes	خطای جابجایی یا لغزش
schuss	لغزش بطورمستقیم وسریع
angle of sideslip	زاویه لغزش جانبی
police magistrate	رئیس دادگاه لغزش
falters	تزلزل یا لغزش پیداکردن
falter	تزلزل یا لغزش پیداکردن
bobble	اشتباه کاری لغزش
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
slip regulator	تنظیم کننده لغزش
power slide	لغزش به کنار در پیچ مسیر
anti skid chain	زنجیر محافظ در برابر لغزش
flounder	نوعی ماهی پهن لغزش
flounders	نوعی ماهی پهن لغزش
floundering	نوعی ماهی پهن لغزش
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
floundered	نوعی ماهی پهن لغزش
asymmetrical sweep	باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
slippage	میزان لغزش یا کم وزیادی چیزی از حد عادی ان
surging	تکان خوردن لغزش پیدا کردن
turn and slip	زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
to p upon any one's blunder	لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
slips	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip	لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
automatic trim	روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
joggling	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle	بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
forward slip	جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
tripped	لغزش خوردن سکندری خوردن
trip	لغزش خوردن سکندری خوردن
trips	لغزش خوردن سکندری خوردن

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com