English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
traction engine لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
traction engines لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
Other Matches
rotor گردونه
rotors گردونه
porte cochere در گردونه ور
carrousel گردونه
activity wheel گردونه فعالیت
elevator gear گردونه در ارتفاع
gipsy گردونه هرزگرد
trailers یدک گردونه
trailer یدک گردونه
locomobile گردونه خودرو
memory drum گردونه یاد
drummed گردونه دوار
drum گردونه دوار
gipsy گردونه دوار
knob پیچ گردونه
knobs پیچ گردونه
turntable صفحه گردونه
turntables صفحه گردونه
pass گردونه گدوک
passed گردونه گدوک
passes گردونه گدوک
motor car گردونه خودرو
motor cars گردونه خودرو
training gear گردونه در سمت
color wheel گردونه رنگ امیزی
pill box قوطی گردونه کوچک
smoked drum گردونه ثبت کننده
wagonette گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
fliers درحال پرواز گردونه تیزرو
slugs جانور تنبل گردونه کندرو
slugged جانور تنبل گردونه کندرو
flyer درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers درحال پرواز گردونه تیزرو
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
slug جانور تنبل گردونه کندرو
flier درحال پرواز گردونه تیزرو
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
porte cochere در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
flying ambulance گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
landdau یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
kittereen یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
ferris wheel گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com