Dictiornary-Farsi | ماده اصلی پیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 216 (15 milliseconds)

English	Persian
stearin	ماده اصلی پیه


Search result with all words

decomposing	تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
protoplasm	ماده اصلی جسم سلولی
product	محصول اصلی از ماده خام
products	محصول اصلی از ماده خام
substance	ماده اصلی
substances	ماده اصلی
ergotine	ماده اصلی سگاله
granulose	ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
kaolin	خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
mica substrate	ماده اصلی میکا
ossein	ماده اصلی استخوان
point four	چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
responder	ماده اصلی خرج فشنگ
subsistance	ماده اصلی
substrate	ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
Other Matches

VL local bus	مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus	مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
thermite	ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset	ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism	فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist	ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dopes	معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants	ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope	معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk	ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant	ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector	دوشاخه ماده متصل کننده ماده
fuels	ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling	ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment	ماده رنگی ماده ملونه
pigments	ماده رنگی ماده ملونه
fueled	ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel	ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled	ماده انرژی زا ماده کارساز
masters	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file	پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura	نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board	که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
first generation computer	کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypal	وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation	کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations	کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic	وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling	جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves	ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
gynandromorph	جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-	ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mainstay	مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays	مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit	یکای اصلی واحد اصلی
base camp	پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit	یکای اصلی واحد اصلی
master file	فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered	بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
oogamete	سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
DIMM	سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant	یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP	پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel	تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies	1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body	1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document	اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source	1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys	سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby	سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check	بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass	قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output	فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
stuffs	ماده
materials	ماده
substance	ماده
matters	ماده
items	ماده
item	ماده
stuffed	ماده
material	ماده
provision	ماده
mattering	ماده
foamed meterid	ماده کف
agents	ماده
monoclinous	نر و ماده
anti matter	ضد ماده
stuff	ماده
metals	ماده
metal	ماده
catch for door bolt	ماده
articles	ماده
article	ماده
stuffless	بی ماده
agent	ماده
mattered	ماده
matter	ماده
female	ماده
bitched	سگ ماده
antimatter	ضد ماده
nanny goat	بز ماده
nanny goats	بز ماده
abscess	ماده
bitches	سگ ماده
bitch	سگ ماده
abscesses	ماده
substances	ماده
clause	ماده
bitching	سگ ماده
nany	بز ماده
clauses	ماده
stipulation	ماده
raw material	ماده خام
tabby	گربه ماده
disinfector	ماده ضدعفونی
hen parrot	طوطی ماده
malkin	ماده دیو
hen sparrow	گنجشک ماده
emitted material	ماده گسیلیده
articles	ماده بند
hen pheasant	قرقاول ماده
tabbies	گربه ماده
article	ماده قانون
hen bird	پرنده ماده
clause	ماده قانون
gynandrous	نر و ماده دو جنسی
metal	ماده مذاب
gynophore	ماده بر برچه بر
n type material	ماده نوع "ان "N
refractory material	ماده نسوز
hen bird	مرغ ماده
clauses	ماده قانون
casein	ماده پنیری
article	ماده بند
chemical agent	ماده شیمیایی
malkin	ماده شیطان
thermate	ماده ترمیت
chlorophyll	ماده سبزگیاهی
metals	ماده مذاب
female	جنس ماده
corrosive	ماده خورنده
tellurian matter	ماده زمینی
mattery	ماده مانند
solvate	ماده محلول
materials	ماده کار
smoke agent	ماده دودانگیز
test item	ماده ازمون
single clause bill	ماده واحده
mucus	ماده لزج
hind	گوزن ماده
synthetic material	ماده مصنوعی
dye stuff	ماده رنگی
dyestuff	ماده رنگی
stainer	ماده رنگرزی
surplus material	ماده اضافی
symmetry substance	ماده متقارن
material	ماده کار
synchronous material	ماده مصنوعی
plastic	ماده پلاستیکی
mucus	ماده مخطی
the female sex	جنس ماده یا زن
pigments	ماده رنگی
preservative	ماده جلوگیری
sexed	بطورمشخص نر یا ماده
articles	ماده قانون
high explosive	ماده منفجره
wad	ماده پرکننده
wads	ماده پرکننده
heparin	ماده چندقندی
preservatives	ماده جلوگیری
heifer	گوساله ماده
she wolf	ماده گرگ
pigment	ماده رنگی
she wolf	گرگ ماده
hyades	اشتران ماده
she deer	گوزن ماده
heifers	ماده گوساله
heifers	گوساله ماده
heifer	ماده گوساله
thermite	ماده ترمیت
corrodent	ماده اکاله
conservation of matter	بقای ماده
lioness	ماده شیر
lionesses	ماده شیر
developer agent	ماده فهور
vomitus	ماده قی شده
woman	ماده مونث
fecula	ماده نشاستهای
tigresses	ماده پلنگ
res	شی ء بخصوص ماده
replealed article	ماده منسوخه
fluxing agent	ماده گدازاور
fluoresent matter	ماده فلوئورسان
materialist	ماده گرای
stock	ماده اولیه
trinitrotoluen	ماده منفجره تی ان تی
explosive d.	ماده منفجره دی
corrosive	ماده اکاله
white matter	ماده سفید
tigress	ماده پلنگ
female connector	بسط ماده
female f.	قوش ماده
female plug	دو شاخه ماده
continuation clause	ماده تداوم
mineral material	ماده معدنی
preventive	ماده حفافتی
vermicide	ماده کرم کش
ferroelectric material	ماده فروالکتریک