English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
English Persian
Dry sand absorbs water. ماسه خشک آبرا جذب می کند
Other Matches
building sand خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
to puddle clay and sand ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
quicksand ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand ماسه ناپای ماسه غلطان
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
ballast ماسه
sands ماسه
sand ماسه
green sand ماسه تر
gravel ماسه
yield of cdoncrete ماسه
gritted ماسه
crushed stone sand ماسه
gritting ماسه
grit ماسه
gritting ماسه درشت
he was neat بی ماسه خالص
arenaceous ماسه وار
body sand ماسه پر کننده
masonry sand ماسه بنایی
greensand ماسه سبز
desilter ماسه گیر
detritic sand ماسه فرسایهای
dune sand ماسه بادی
fine sand ماسه ریز
heap of sand توده ماسه
marine sand ماسه دریایی
sand layer لایه ماسه
sand pile توده ماسه
sand stone ماسه سنگ
sand store انبار ماسه
sand trap ماسه گیر
sandband کران ماسه
sandblast باپاشیدن ماسه
sandblasting ماسه پرانی
uniform sand ماسه یکنواخت
sand filling ماسه گرفتگی
sand equivalent همسنگ ماسه
sand dressing ماسه پاشی
marine sand ماسه بادی
masonry sand ماسه ملاتی
pit sand ماسه معدنی
quick sand ماسه روان
running sand ماسه بادی
sanbar کران ماسه
sand blasting ماسه پاشی
sand clay رس ماسه دار
sandrock ماسه سنگ
uniform sand ماسه یکدست
magazine مخزن ماسه
sanding ماسه گذاری
sands ماسه ریختن شن
sand ماسه ریختن شن
sandstone ماسه سنگ
quarry معدن شن و ماسه
sandstorm ماسه باد
sandstone سنگ ماسه
quicksand ماسه بادی
quicksand ماسه متحرک
sanded ماسه دار
quarrying معدن شن و ماسه
quarries معدن شن و ماسه
sandstorms ماسه باد
sandbank کرانه ماسه
sandbanks کرانه ماسه
magazines مخزن ماسه
gritted ماسه درشت
grit ماسه درشت
gritting درشت ماسه سنگ
pipe sand trap ماسه گیر لولهای
siliceous sandstone ماسه سنگ سیلیس
sandblast machine ماشین ماسه پاش
sabulous ریگزار ماسه دار
sand blast nozzle شیپوره ماسه پاشی
sandy soil زمین ماسه زار
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
aggradation فراسازی ماسه گرفتگی
sand pit گود ماسه برداری
sand blast unit واحد ماسه پاشی
gritted درشت ماسه سنگ
sandy earth زمین ماسه دار
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
sand lime brick اجر ماسه اهکی
sand mix ماسه اغشته سرد
sand dredger ماشین مکنده ماسه
grit درشت ماسه سنگ
gritted خاک ماسه سنگ
gritting خاک ماسه سنگ
foundry sand ماسه ی ریخته گری
core sand ماسه ریخته گری
feldspathic sandstone ماسه سنگ فلدسپاتی
micaceous sandstone ماسه سنگ میکادار
explosion shot ضربه چوب به ماسه
molding sand ماسه قالب گیری
backing sand ماسه پشت قالب
grit خاک ماسه سنگ
calcareous sandstone ماسه سنگ اهکی
blast grit ماسه هوا داده شده
loamy sandstone ماسه سنگ خاک رسی
chalky sandstone ماسه سنگ نرم اهکی
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
sandy limestone سنگ اهک ماسه دار
mottled sandstone ماسه سنگ رگه دار
argillaceous sand stone ماسه سنگ خاک رسی
sand asphalt ماسه اغشته گرم یا سرد
molasse سنگ ماسه اهکی رسدار
send yaghting مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
send sailing مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
sandbox [British] جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sandpit جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sand box جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
sand trap قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
flukes قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
fluke قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
proportioning توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
binders ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
binder ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batcher دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
ballast هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
puddle ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddles ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com