English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
threshing machine ماشین غله پوست کنی
Search result with all words
slater ماشین یا تیغه تراش پوست خام
thrasher از پوست دراورنده ماشین غله پاک کنی
Other Matches
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
bark پوست
tegmentum پوست
peeling پوست
husks پوست
dermatalgia پوست
barking پوست
husk پوست
glume پوست
barked پوست
flayer پوست کن
barks پوست
tunc پوست
cuticle پوست
swanskin پوست قو
peels پوست
skinless بی پوست
cortices پوست
cortex پوست
dermis پوست
stripper پوست کن
hulls پوست
hull پوست
tegmen پوست
crustal پوست
skinner پوست کن
encrustation پوست
encrustations پوست
peel پوست
goatskins پوست بز
rind پوست
skinned پوست
parer پوست کن
neurilemma or lema پوست پی
strippers پوست کن
skin پوست
goatskin پوست بز
goat پوست بز
rinds پوست
shale پوست
integument پوست
shelling پوست
peltry پوست
goats پوست بز
scalp پوست سر
hides پوست
skinning پوست
shell پوست
hide پوست
shells پوست
skins پوست
dermatographia پوست نگاری
dermoidal پوست مانند
melanotic سیاه پوست
dermotropic متمایل به پوست
dermatopathy ناخوشی پوست
maces پوست جوز
corticated پوست دار
dermotropic پوست گرای
desquamate پوست ریختن
crocodile پوست سوسمار
dermoidal شبیه پوست
dermoid پوست مانند
dermatology پوست شناسی
dermatosis اماس پوست
dermatozoa انگلهای پوست
oxhide پوست گاو
sheepskin پوست گوسفند
onionskin پوست پیاز
dry bones پوست واستخوان
dermatography شرح پوست
negress زن سیاه پوست
molt پوست اندازی
parchmenty پوست مانند
mesoderm میان پوست
dermatoid پوست مانند
dermoid شبیه پوست
mace پوست جوز
crocodiles پوست سوسمار
husked پوست کنده
peelers پوست کننده
excoriate پوست کندن از
ethiopian سیاه پوست
ethiope سیاه پوست
erythema التهاب پوست
webbed پوست دار
shelled پوست دار
excoriation پوست رفتگی
excorticate پوست کندن
unhusk پوست کندن
hard shell سخت پوست
glumaceous پوست دار
flense پوست کندن
flench پوست کندن
hardshell سخت پوست
fellmonger دلال پوست
exuviate پوست انداختن
hulled پوست کنده
entoderm درون پوست
endoderm درون پوست
moleskin پوست کورموش
drum head پوست طبل
kid skin پوست بزغاله
kipskin دسته پوست
malacodermous نرم پوست
malicorium پوست انار
melanic سیاه پوست
bearskins پوست خرس
drumhead پوست طبل
parchment کاغذ پوست
ecdysis پوست اندازی
peeler پوست کننده
fellmonger پوست فروش
egg shell پوست تخم
ectorderm برون پوست
ecdysis پوست ریختن
hypodermis پوست زیرین
impassiveness پوست کلفتی
in plain english پوست کنده
bearskin پوست خرس
taxidermy پوست ارایی
buckskins پوست اهو
fret پوست را بردن
frets پوست را بردن
skinned پوست پوستی
skin پوست پوستی
beavers پوست سگ ابی
beaver پوست سگ ابی
flay پوست کندن از
flayed پوست کندن از
flaying پوست کندن از
flays پوست کندن از
skinning پوست پوستی
skins پوست پوستی
slough پوست مار
slough پوست سبوس
pelt پوست خام
pelt پوست کندن
pelted پوست خام
pelted پوست کندن
pelts پوست خام
pelts پوست کندن
chafing پوست رفتگی
chafes پوست رفتگی
chafe پوست رفتگی
rind پوست کندن
rinds پوست کندن
scalp پوست کندن از سر
scalp پوست سر بامو
scalp پوست فرق سر
scrotums پوست بیضه
scrotum پوست بیضه
scrota پوست بیضه
scabs پوست زخم
scab پوست زخم
moulting پوست اندازی
mantles پوست روکش
mantle پوست روکش
scalps پوست فرق سر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com