English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
proportional tax مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
Other Matches
demurrage جهت این تاخیر مسبب ان باید خسارت بپردازد
contractual interest بهره کل وامی که وام گیرنده باید به وام دهنده بپردازد
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
it is to be noted that باید توجه کردکه
notwithstanding بدون توجه
zero-rated <adj.> بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
free of tax بدون مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-exempt <adj.> بدون مالیات
non-taxable <adj.> بدون مالیات
non-assessable <adj.> بدون مالیات
taxless <adj.> بدون مالیات
Without regard for prices . بدون توجه به قیمتها
without respect to the result بدون توجه به نتیجه
uninterested بی دخل وتصرف بدون توجه
branches جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
value مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
goby عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
values مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
persona designata شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
absolute address مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
absolute address اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
blind transportation ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
machine address اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
backgrounds فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
perverse verdict رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
industrial union اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
doctrinaire کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
textile زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
floating نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
to be exposed to a constant stream of something در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
exparte قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
unmodified instruction دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
dogmatism دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
inherent addressing دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
cash discount تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
draw attention توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
levied مالیات بندی مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levies مالیات بندی مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levying اخذ مالیات مالیات
levy مالیات بندی مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
questionof interest پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
advertency توجه
mindfulness توجه
advertence توجه
adverence توجه
unconsidered بی توجه
keeps توجه
turn to توجه
tendance توجه
keep توجه
heedfulness توجه
heedfully با توجه
mindfully با توجه
assiduity توجه
attention to orders توجه
regard توجه
regarded توجه
regards توجه
care توجه
cares توجه
re با توجه به
re- با توجه به
NB توجه!
attention توجه
cared توجه
attentions توجه
attentiveness توجه
heeds توجه
heeding توجه
inattentive بی توجه
heeded توجه
heed توجه
noting توجه
remarked توجه
unresponsive بی توجه
attendance توجه
remarks توجه
remarking توجه
listless بی توجه
remark توجه
note توجه
oblivious بی توجه
listlessly بی توجه
notes توجه
attendances توجه
tithing مالیات ده یک
gabel مالیات
taxed مالیات
impost مالیات
gabelle مالیات
taxation مالیات
Scot مالیات
tax مالیات
cess مالیات
taxes مالیات
sess مالیات
in due f. باید
must باید
ought باید
outh باید
there is a rule that... که باید.....
should باید
to have to باید
the f. of a table باید
maun باید
shall باید
inattention عدم توجه
get with it <idiom> توجه کردن
favoured طرف توجه
field of attention میدان توجه
wistfully با دقت و توجه
Take care of the infant. از نوزاد توجه کن
figure on توجه کردن
unwitting بی توجه بی هوش
detraction کاهش توجه
hereto <adv.> با توجه به این
devil may care بی توجه به مقام
Your attention please. توجه فرمایید !توجه فرمایید !
unscrupulous بی توجه به نیک و بد
cautions توجه کنید
favor توجه مرحمت
inattention فقدان توجه
eye catcher چیزجالب توجه
safe keeping حفافت توجه
pay respect to توجه داشتن به
for this purpose <adv.> با توجه به این
oyez توجه کنید
strikingly قابل توجه
striking قابل توجه
observingly از روی توجه
nota bene توجه شود
nota bene قابل توجه
concerning this <adv.> با توجه به این
notable جالب توجه
as to that <adv.> با توجه به این
take care of توجه کردن از
tendencies توجه استعداد
perpend توجه کردن
noticeable قابل توجه
on this <adv.> با توجه به این
favored توجه مرحمت
favoring توجه مرحمت
favors توجه مرحمت
favour توجه مرحمت
favouring توجه مرحمت
see after توجه داشتن به
self care توجه از خود
favours توجه مرحمت
hereunto <adv.> با توجه به این
noteworthy قابل توجه
focal point کانون توجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com