Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
porcupinish
مانند جوجه تیغی
porcupiny
مانند جوجه تیغی
Other Matches
hedgehog
جوجه تیغی
hedgehogs
جوجه تیغی
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
quill
تیغ جوجه تیغی قلم پر
urchins
بچه شیطان جوجه تیغی
porcupine
جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupines
جوجه تیغی خارپشت کوهی
urchin
بچه شیطان جوجه تیغی
quills
تیغ جوجه تیغی قلم پر
echidna
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
thornier
تیغ تیغی خار مانند
thorny
تیغ تیغی خار مانند
thorniest
تیغ تیغی خار مانند
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
acanthaid
تیغی
razorbill
پنگوئن منقار تیغی
nettles
انواع گزنه تیغی گزنده
nettle
انواع گزنه تیغی گزنده
prickling
احساس سوزن سوزنی یا تیغ تیغی
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
brood
جوجه
squab
جوجه
bird
جوجه
birds
جوجه
squealer
جوجه
chick
جوجه
brooded
جوجه
cygnets
جوجه قو
cygnet
جوجه قو
broods
جوجه
flapper
جوجه اردک
chickens
جوجه مرغ
gosling
جوجه غاز
peachick
جوجه طاووس
nestlings
جوجه اشیانه
chicken
جوجه مرغ
eaglet
جوجه عقاب
duckling
جوجه مرغابی
nestling
جوجه اشیانه
turkey poult
جوجه بوقلمون
roosters
جوجه خروس
duckling
جوجه اردک
cockerels
جوجه خروس
cockerel
جوجه خروس
owlet
جوجه جغد
goslings
جوجه غاز
dovelet
جوجه کبوتر
ducklings
جوجه اردک
hatcher
جوجه گیر
budding poet
جوجه شاعر
hatches
جوجه گیر ی
hatch
جوجه گیر ی
rooster
جوجه خروس
falconet
جوجه باز
incubation
جوجه کشی
chicken feed
غذای جوجه
hatched
جوجه گیر ی
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
incubator
ماشین جوجه کشی
hatcher
اسباب جوجه گیری
piper
جوجه کبوتر لوله کش
incubators
ماشین جوجه کشی
pipers
جوجه کبوتر لوله کش
ugly duckling
<idiom>
جوجه اردک زشت
incubating
جوجه کشی کردن
poult
جوجه مرغ و بوقلمون
keet
جوجه مرغ شاخدار
incubates
جوجه کشی کردن
incubated
جوجه کشی کردن
incubate
جوجه کشی کردن
hatchling
جوجه سراز تخم دراورده
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
Don't count your chickens before they're hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
Don't count your chickens before they are hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
hatch
تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
hatches
تخم دادن جوجه بیرون امدن
broiler
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
hatched
تخم دادن جوجه بیرون امدن
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
fledgeling
مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
to d. a chinken
شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
feathery
پر مانند
reedy
نی مانند
reediest
نی مانند
impish
جن مانند
tendinous
بی مانند
frothy
کف مانند
gypsiferous
گچ مانند
etcetera
و مانند ان
encephaloid
مخ مانند
analogous
مانند
unequaled
بی مانند
floriform
گل مانند
womanlike
زن مانند
without an e.
بی مانند
incomparable
بی مانند
unapproachable
بی مانند
thready
نخ مانند
fulidal
اب مانند
vide
مانند
inimitable
بی مانند
unprecedented
بی مانند
unprecedentedly
بی مانند
threadlike
نخ مانند
fluty
نی مانند
similar
مانند
reedier
نی مانند
etc
و مانند آن
blotchy
لک مانند
lambdoid
مانند
nearing
مانند
nears
مانند
analogues
مانند
uniquely
بی مانند
inapproachable
بی مانند
castellated
دژ مانند
penniform
پر مانند
analogue
مانند
string
نخ مانند
mammilliform
مانند
plumelike
پر مانند
toughest
پی مانند
tougher
پی مانند
nearest
مانند
nearer
مانند
neared
مانند
unique
بی مانند
capitate
مانند سر
and so on
و مانند ان
foggier
مانند مه
foggiest
مانند مه
foggy
مانند مه
analog
مانند
after the example of
مانند
capillaceous
مانند نخ
anthoid
گل مانند
icily
یخ مانند
as
مانند
near
مانند
near-
مانند
tough
پی مانند
liplike
لب مانند
aquiform
اب مانند
mammilary
مانند
unparalleled
بی مانند
myrtle formed
اس مانند
simulant
مانند
argillaceous
رس مانند
goatish
بز مانند
unequalled
بی مانند
arundinaceous
نی مانند
filiform
نخ مانند
argillaceous
گل مانند
pipelike
نی مانند
similiar
مانند
plumose
پر مانند
simulant of
مانند شبیه
disclike
صفحه مانند
dreamful
خواب مانند
campanulate
زنگ مانند
canaliculate
ابراه مانند
cancellate
شبکه مانند
carneous
گوشت مانند
similize
مانند کردن
benzenoid
بنزن مانند
seedlike
بذر مانند
bursiform
کیف مانند
billowy
موج مانند
boll
برامدگی مانند
discoid
قرص مانند
discoid
صفحه مانند
bursiform
کیسه مانند
boxy
جعبه مانند
discoidal
صفحه مانند
discoidal
قرص مانند
dendriform
مانند درخت
butyric
کره مانند
rheumatoid
مانند روماتیسم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com