Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
controlled exercise
مانور کنترل شده
Search result with all words
clamp anf rake
مانور برای کنترل گوی درمواجه
Other Matches
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
shunting
مانور
maneuver
مانور
ease of movement
مانور
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
maneuver and fire
اتش و مانور
exercises
مانور نظامی
combat exercise
مانور جنگی
maneuverability
قابلیت مانور
exercise
مانور نظامی
exercised
مانور نظامی
ship handling
مانور با کشتی
scheme of maneuver
طرح مانور
plan of maneuver
طرح مانور
mass of maneuver
حجم مانور
maneuvering board
لوحه مانور
umpired
داور مانور
free maneuver
مانور ازاد
fire and maneuver
اتش و مانور
joint exercise
مانور مشترک
umpiring
داور مانور
umpires
داور مانور
exercise commander
فرمانده مانور
umpire
داور مانور
exercise term
عنوان مانور
handle
مانور کردن
handles
مانور کردن
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
out maneuver
تفوق جستن در مانور
gate operating platform
سکوی مانور دریچه ها
map maneuver
مانور روی نقشه
wishbone t
نوعی طرح مانور
wishbones
نوعی طرح مانور
gate operating deck
سکوی مانور دریچه ها
williamson turn
نوعی مانور دریایی
exercise code word
رمز عملیات مانور
bump and run
نوعی مانور دفاعی
manoeuvres
طرح کردن مانور
bump and go
نوعی مانور دفاعی
sea room
شعاع مانور دریایی
quartermaster's notebook
دفتر مانور ناو
manoeuvring
طرح کردن مانور
maneuvred
طرح کردن مانور
maneuvres
طرح کردن مانور
tight t
طرح اصلی مانور تی
maneuvring
طرح کردن مانور
wishbone
نوعی طرح مانور
manoeuvred
طرح کردن مانور
manoeuvre
طرح کردن مانور
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
manoeuvres
مشق کردن مانور دادن
maneuvres
مشق کردن مانور دادن
manoeuvred
مشق کردن مانور دادن
maneuvring
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
مشق کردن مانور دادن
ease of movement
سهولت حرکت راحتی مانور
manoeuvring
مشق کردن مانور دادن
maneuvering board
تابلوی نمایش مانور ناوها
out maneuver
برتری مانور پیدا کردن
ground game
روش استفاده از مانور دویدن
pilot rudder
تیغه سکان مانور ناو
maneuvred
مشق کردن مانور دادن
flying wedge
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuver
حرکت جنگی مانور کردن
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
drift
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifts
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feinting
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
garryowen
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
wingover
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
deropement
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
feinted
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feints
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
progressive
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
sled
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
naked reverse
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
island pullout
مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
exercise program
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-ups
کنترل
controls
کنترل
line control
کنترل خط
rein
کنترل
control code
کد کنترل
minor control
کنترل کم
check-up
کنترل
control
کنترل
controlling
کنترل
pulpit
میز کنترل
control register
ثبات کنترل
intensity control
کنترل شدت
control sequence
ترتیب کنترل
inventory control
کنترل موجودی
pulpits
میز کنترل
control procedure
رویه کنترل
control pannel
تابلوی کنترل
control program
برنامه کنترل
control port
درگاه کنترل
control pannel
پانل کنترل
inspection lamp
لامپ کنترل
control section
بخش کنترل
cintrol mechanism
مکانیسم کنترل
control rod
میله کنترل
control section
قسمت کنترل
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
lateral control
کنترل جانبی
checks and balance
کنترل و مقابله
coercive control
کنترل قهری
centralized control
کنترل تمرکزی
central control panel
مرکز کنترل
mixture control
کنترل مخلوط
zapper
[coll.]
کنترل از دور
control panel
صفحه کنترل
control panel
تابلوی کنترل
bridling
کنترل کردن
bridles
کنترل کردن
bridled
کنترل کردن
bridle
کنترل کردن
control of resources
کنترل منابع
control mode
باب کنترل
teleguidance
کنترل از دور
remote control unit
کنترل از دور
channel changer
[rare for: remote control]
ریموت کنترل
clicker
[coll.]
ریموت کنترل
level control
کنترل سطح
lever control
کنترل اهرمی
check mark
علامت کنترل
lift control
کنترل اسانسور
uncontrolled
کنترل نشده
remote control
کنترل از دور
light brightness control
کنترل روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
light control
کنترل روشنایی
controlled
کنترل شده
access control
کنترل دستیابی
accuracy control
کنترل دقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com