Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
We do not usually go places that cost a lot of money.
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Other Matches
to go places
گردش کردن
[رفتن به جاهای دیدنی]
dear bought
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
big ticket
گران قیمت
high value
گران قیمت
assay
عیارگیری فلزات گران قیمت
beyoned price
بی قیمت بسیار گران بها
assays
عیارگیری فلزات گران قیمت
a white elephant
شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
bull
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
fisher equation
یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
quantity theory of money
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
sacred places
جاهای مقدس
shoaly
دارای جاهای کم اب
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
scaling ladder
نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
balaam
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
privilege cab
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
occasional licence
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
flowchart template
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
globetrotter
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
globetrotters
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
briefly speaking
مختصر کنیم
let us be brief
کوتاه کنیم
let us play
بازی کنیم
let us be brief
مختصر کنیم
let us say
فرض کنیم
We move out on the 1st.
ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ...
حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd
فرض کنیم ab با cd برابرباشد
peach and straddle
بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We live in the Machine Age .
ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
let us make a p for home
کوشش کنیم زودبخانه برسیم
We'd like to pay separately.
ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
I want to swim ,are you on ?
اهلش هستی شنا کنیم ؟
redliner
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
We should not indulge in personalities.
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
We should be leaving now.
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
Lets talk man to man .
بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
it can be altered at pleasure
هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
i had best to leaveit
بهترین کاران است که ان راول کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment.
ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
A rapid response would be appreciated.
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
Lets suppose the news is true .
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
starting with the issue of July 1
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We must inquire into this matter.
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
costlier
گران
costliest
گران
overpriced
گران
costly
گران
at a great penny worth
گران
pricey
گران
sumptuous
گران
heavier
گران
heavies
گران
dearly
گران
onerous
گران
heaviest
گران
heavy
گران
dear
گران
dears
گران
expensive
گران
dearer
گران
dearest
گران
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
We all think he is very nice.
ما همه فکر می کنیم که او
[مرد]
آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ?
فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
high interest
بهره گران
high priced
گران بها
priceless
بسیار گران
massively
گران کوه
natatores
شنا گران
valuable
گران بها
deluxe
مجلل گران
dear bought
گران خرید
massive
گران کوه
high money
پول گران
endears
گران کردن
highs
سخت گران
dears
گران کردن
stingy
گران کیسه
to sell dearly
گران فروختن
overpriced
<adj.>
بسیار گران
too expensive
<adj.>
بسیار گران
be too dear
گران بودن
endear
گران کردن
endeared
گران کردن
dearest
گران کردن
dearer
گران کردن
highest
سخت گران
dear
گران کردن
high
سخت گران
expensively
گران بها
Well, now everyone's here, we can begin.
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity.
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
It is too expensive.
خیلی گران است.
highs
وافر گران گزاف
highest
وافر گران گزاف
viscosity
قوام گران روی
overburden
گران بار شدن
prohibitory
گران جلوگیری کننده
not too expensive
خیلی گران نباشد.
prohibitive
گران جلوگیری کننده
This is really expensive !
این چه گران است !
high
وافر گران گزاف
dear bought
گران تمام شده
i paid dear for it
برای من گران تمام شد
You have paid too much for your car .
اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive .
کره گران شده
white elephant
گران و پر خرج و کم فایده
exclusive
منحصر بفرد گران
worth a kings ransom
بسیار گران بها
white elephants
گران و پر خرج و کم فایده
pipe
معمولا
as a rule
معمولا
piped
معمولا
ordinarily
معمولا"
usually
معمولا
normally
معمولا"
in an ordinary way
معمولا
generally
معمولا
usu
معمولا
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps.
بیا جدی بازی کنیم.
[روی پول یا هر چیزی بها دار]
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
i paid dearly for it
بسیار گران برایم تمام شد
He overcharged us.
پایمان گران حساب کرد
costs an arm and a leg
<idiom>
[فوق العاده پرخرج یا گران]
pyrrhic victory
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
one for one
معمولا اسمبلر
The hotel has overcharged me .
هتل گران پایم حساب کرده
She took umbrage at your remark .
سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake .
این اشتباه برایم گران تمام شد
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
phosphor
معمولا اشعه الکترونی
as a rule
<idiom>
معمولا ،طبق عادت
normally open contact
اتصال معمولا باز
at large
به طور کلی
[معمولا]
four address instruction
معمولا: محل دو عملوند
applications
معمولا به صورت نوشته
application
معمولا به صورت نوشته
halt
معمولا با روشهای خارجی
halted
معمولا با روشهای خارجی
halts
معمولا با روشهای خارجی
thunderscan
یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
manganic
دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
gems
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
pallets
ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gem
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
A thing you dont want is dear at any price.
<proverb>
چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
glyptics
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallet
ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gulped
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
hand-out
<idiom>
پاداش ،معمولا از طرف دولت
gulping
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
bezant
پولک گردی که معمولا از طلااست
prints
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
normal
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
manganesian
مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
to pass go orrun current
معمولا مورد قبول واقع شدن
cleanup
توپزن چهارم که معمولا قوی است
products customarily found in a pharmacy
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com