Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
Other Matches
straight away
بی تامل
reflection
تامل
indecision
تامل
hesitation
تامل
advisement
تامل
contemplation
تامل
offhand
بی تامل
like a shot
بی تامل
ill a
بی تامل
deliberately
با تامل
action deferred
تامل در عملیات
devisable
شایسته تامل
consideration
توجه تامل
hesitate
تامل کردن
hesitated
تامل کردن
hesitates
تامل کردن
hesitating
تامل کردن
haltingly
تامل کنان
hesitatingly
از روی تامل
wait a second
تامل کنید
deliberations
اندیشه تامل
deliberation
اندیشه تامل
considerations
توجه تامل
unhesitatingly
بی درنگ بی تامل
hesitant
تامل کننده
consultations
مشاوره
council
مشاوره
councils
مشاوره
consultation
مشاوره
deliberation
مشاوره
conference
مشاوره
deliberations
مشاوره
consultation
مشاوره
advising
مشاوره
counseling
مشاوره
conferences
مشاوره
consulting
مشاوره
hurried
هول هولکی بی تامل
to make observations
[about]
[on]
تامل کردن
[در مورد]
[به]
to reflect
[on]
تامل کردن
[درباره]
he hestate to say it
درگفتن ان تامل میکند
headily
بتندی بدون تامل
legal assistance
مشاوره قضایی
marital counseling
مشاوره زناشویی
consult together
مشاوره کردن
genetic counseling
مشاوره ژنتیکی
directive counseling
مشاوره رهنمودی
marriage counseling
مشاوره زناشویی
counselled
مشاوره کردن
counseled
مشاوره کردن
counsel
مشاوره کردن
deliberating
مشاوره کردن
deliberates
مشاوره کردن
deliberated
مشاوره کردن
deliberate
مشاوره کردن
counselling
مشاوره کردن
advisory department
بخش مشاوره
vocational counseling
مشاوره شغلی
production adviser
مشاوره محصولات
advising
مشاوره کردن
advises
مشاوره کردن
advise
مشاوره کردن
counsels
مشاوره کردن
well a
خردمندانه مقرون به تامل خردمند
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
counsel
مشاوره دو نفری مشورت
to obtain legal advice
مشاوره حقوقی دریافتن
conferee
مشاوره کننده همرایزن
conferree
مشاوره کننده همرایزن
counseled
مشاوره دو نفری مشورت
committee
کمیسیون مجلس مشاوره
counselled
مشاوره دو نفری مشورت
committees
کمیسیون مجلس مشاوره
counselling
مشاوره دو نفری مشورت
counsels
مشاوره دو نفری مشورت
action deferred
تامل در به کار بردن جنگ افزار
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
to consult with somebody about something
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
ccitt
کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
based on
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
expressive of
مبنی بر
reposing upon
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
denoting
مبنی بر
based
مبنی
purposive
مبنی برمنظور
observational
مبنی بر مشاهده
theorematic
مبنی بر قاعده
octonal
مبنی برهشت
octonary
مبنی برهشت
geomantic
مبنی بر رمل
to the effect that
مبنی براینکه
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
usurious
مبنی بررباخواری
egotistic
مبنی بر خودپسندی
sophistic
مبنی بر مغالطه
paraphrastic
مبنی برتفسیر
polytheeistic
مبنی بر شرک
matricidal
مبنی بر مادرکشی
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
inversive
مبنی بر قلب
revocatory
مبنی بر فسخ
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
impostrous
مبنی بر شیادی
polytheistic
مبنی بر شرک
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
monometallic
مبنی بر یک فلز
visitorial
مبنی بر سرکشی
euphuistic
مبنی برتصنع
selectively
مبنی بر انتخاب
castigatory
مبنی برتنبیه
suppositional
مبنی بر فرض
heretical
مبنی برفساد
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
dualistic
مبنی برخداشناس
licentious
مبنی بر هرزگی
investigative
مبنی بر رسیدگی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
prophetic
مبنی بر پیشگویی
condolatory
مبنی برهمدردی
causal
مبنی بر سبب
equivocatory
مبنی برایهام
empiric
مبنی بر تجربه
selective
مبنی بر انتخاب
deprecative
مبنی بربیمیلی
codasyl
مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
historic
معروف مبنی بر تاریخ
soritical
مبنی برقیام مسلسل
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
rose coloured
مبنی برخوش بینی
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
rationalistic
مبنی براصالت عقل
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
papistic
مبنی برپاپ پرستی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
cavilling
مبنی برخرده گیری
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
documental
مبنی برمدرک یاسند
illusional
مبنی باشتباه بینائی
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
compatriotic
مبنی برهم میهنی
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com