English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English Persian
data entry specialist متخصص داده دهی
Search result with all words
bureau ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
data base specialist متخصص پایگاه داده
Other Matches
fireworker متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
tails داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data processing پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
skilled متخصص
stylists متخصص مد
specialists متخصص
stylist متخصص مد
specialist متخصص
osteopathist متخصص
rhinologist متخصص
experts متخصص
expert متخصص
adhoc متخصص
geriatrician متخصص
au fait متخصص
geriatrist متخصص
computer specialist متخصص کامپیوتر
media specialist متخصص رسانه ها
proficient حاذق متخصص
an expert accountant حسابدار متخصص
cost accountant متخصص ارزیابی
algebraist متخصص جبرومقابله
financial e. متخصص مالی
anaesthetist متخصص بیهوشی
artillerist متخصص توپخانه
pomologist متخصص میوه
skilled متخصص تخصصی
clinician متخصص بالینی
clinicians متخصص بالینی
financiers متخصص مالی
actuary متخصص بیمه
financier متخصص مالی
ophlhalmologist متخصص چشم
hygienist متخصص بهداشت
skilled witness شاهد متخصص
hygeist متخصص بهداشت
hydropathist متخصص اب درمانی
technicians متخصص فنی
technician متخصص فنی
hydrologist متخصص اب شناسی
geophysicist متخصص ژئوفیزیک
geophysicists متخصص ژئوفیزیک
e. advice نظر متخصص
ceramicist متخصص سفالگری
ceramist متخصص سفالگری
experts متخصص کارشناس
journeyman کارگر متخصص
technician متخصص تکنیسین
expert متخصص کارشناس
journeymen کارگر متخصص
actuaries متخصص بیمه
climatologist متخصص اب وهوا
computer professional متخصص کامپیوتر
electricians متخصص برق
theologians متخصص الهیات
theolog متخصص الهیات
economists متخصص اقتصاد
cambist متخصص ارز
economist متخصص اقتصاد
neurologist متخصص اعصاب
electrician متخصص برق
specialist engineering مهندس متخصص
gas man متخصص گاز
skilled workers کارگران متخصص
technicians متخصص تکنیسین
outrebound متخصص ریباند
theologian متخصص الهیات
toxicologist متخصص زهرشناسی
aurist متخصص گوش
educationist متخصص اموزش و پرورش
cutman متخصص در جلوگیری ازخونریزی
hardware specialist متخصص سخت افزار
metllurgist متخصص ذوب فلزات
gynaecologist متخصص امراض زنانه
jurists متخصص حقوق خصوصی
jurist متخصص حقوق خصوصی
diagnostician متخصص تشخیص مرض
gynecologist متخصص بیماریهای زنان
municipalist متخصص درامور شهرداری
beautician متخصص ارایش وزیبایی
otologist متخصص امراض گوش
educationists متخصص اموزش و پرورش
pediatrician پزشک متخصص اطفال
major مهاد متخصص شدن
majored مهاد متخصص شدن
majoring مهاد متخصص شدن
neuropathist متخصص ناخوشیهای عصبانی
dermatologist متخصص امراض پوست
beauticians متخصص ارایش وزیبایی
linguists متخصص زبان شناسی
gerontologist متخصص امراض پیری
acoustician متخصص علم شنوایی
geodesist متخصص علم مساحی
linguist متخصص زبان شناسی
gastronomist متخصص غذای لذیذ
criminologist متخصص جرم شناسی
notionalist متخصص علوم نظری
therapeutist متخصص درمان شناسی
psychopathist متخصص ناخوشیهای دماغی
grammarian متخصص دستور زبان
pyrotechnist متخصص اتش بازی
statisticians امارگر متخصص فن احصائیه
anatomist متخصص علم تشریح
competent فنی متخصص کاردان
pisciculturist متخصص ماهی پروری
statistician امارگر متخصص فن احصائیه
unskilled worker کارگر غیر متخصص
political economist متخصص علم ثروت
botanist متخصص گیاه شناسی
botanists متخصص گیاه شناسی
horticulturist متخصص عمل باغبانی
internist متخصص داروهای درونی
tp perfect oneself in an art در فنی متخصص شدن
obstetricians پزشک متخصص زایمان
syphilologist طبیب متخصص کوفت
metallurgist متخصص ذوب اهن
taxonomist متخصص طبقه بندی
grammarians متخصص دستور زبان
hellenist متخصص فرهنگ یونان
cosmographer متخصص کیهان شناسی
etymologer متخصص علم اشتقاق
metallurgists متخصص ذوب اهن
scientific manpower نیروی انسانی متخصص
obstetrician پزشک متخصص زایمان
osteopaths متخصص بیماریهای استخوان
osteopath متخصص بیماریهای استخوان
histologist متخصص بافت شناسی
ideologist متخصص علم تصور
astrophysicist متخصص فیزیک نجومی
obstetrician متخصص زایمان قابله
herpetologist متخصص خزنده شناسی
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
cosmetologist متخصص ارایش وزیبایی
etymologist متخصص علم صرف
exodontist متخصص دندان کشی
obstetricians متخصص زایمان قابله
technician شخص متخصص در امور صفتی
telecommunications specialist متخصص ارتباطات راه دور
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
juicer متخصص نور در تلویزیون وتاتر
technicians شخص متخصص در امور صفتی
gastroenterologist متخصص بیماریهای معده وروده
theorists متخصص علوم نظری نگرشگر
exegetist متخصص تفسیرو شرح متون
tacticians با تدبیر متخصص فنون جنگی
rebounder متخصص در گرفتن توپهای حلقه
hydraulician متخصص علم استفاده از فشاراب
tactician با تدبیر متخصص فنون جنگی
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
theorist متخصص علوم نظری نگرشگر
gynecologist متخصص علم ناخوشیهای زنانه
bacteriologist متخصص شناسایی انواع باکتریها
aviation ordnance , man متخصص جنگ افزار هواپیما
chiropodist متخصص درمان وحفافت پاها
chiropodists متخصص درمان وحفافت پاها
image interpreter متخصص خواندن عکس هوایی
decorator متخصص ارایش داخلی ساختمانها
lay : غیر متخصص ناویژه کار
apocalyptist متخصص درتفسیر مکاشفات یوحنا
anglicist متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
anesthetist پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
an economist of time متخصص در صرفه جویی وقت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com