English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
prom مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
Other Matches
principal رئیس دانشکده یا دبیرستان
professors معلم دبیرستان یا دانشکده
professor معلم دبیرستان یا دانشکده
principals رئیس دانشکده یا دبیرستان
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
dramatics کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
religiosity مجلس عبادت مجلس مذهبی
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
high schools دبیرستان
middle schools دبیرستان
high school دبیرستان
secondery school دبیرستان
middle school دبیرستان
schools دبیرستان
secondary schools دبیرستان
secondary school دبیرستان
school دبیرستان
haute ecole دبیرستان
gym زورخانه دبیرستان
lycee دبیرستان فرانسوی
junior high school دبیرستان مقدماتی
gymnasiums زورخانه دبیرستان
gymnasium زورخانه دبیرستان
lycee l دبیرستان دولتی درفرانسه
junior school دوره اول دبیرستان
junior schools دوره اول دبیرستان
technical school هنرستان دبیرستان فنی
high schools مدرسه متوسطه دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
upper classes وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
schools دانشکده
school دانشکده
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
O levels آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
non matriculated دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
upperclassman کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
school of law دانشکده حقوق
polytechnical دانشکده صنعتی
bursars گنجور دانشکده
medical college دانشکده پزشکی
bursar گنجور دانشکده
military college دانشکده افسری
medical college دانشکده طبی
provosts نافم دانشکده
provost نافم دانشکده
faculty of law دانشکده حقوق
polytechnic دانشکده صنعتی
intercollegiate بین دانشکده ها
collegian عضو دانشکده
law faculty دانشکده حقوق
lawfaculty دانشکده حقوق
collegial مربوط به دانشکده
technical colleges دانشکده فنی
polytechnics دانشکده صنعتی
technical college دانشکده فنی
state college دانشکده دولتی
cadets دانشجوی دانشکده افسری
medical دانشکده پزشکی سرپزشک
cadet دانشجوی دانشکده افسری
faculty اولیای مدرسه دانشکده
faculty نیروی ذهنی دانشکده
faculties اولیای مدرسه دانشکده
faculties نیروی ذهنی دانشکده
gaudyday روزمهمانی دانشکده روزشادی
student of law شاگرد دانشکده حقوق
mattriculation دخول در دانشکده یادانشگاه
academian عضو دانشکده یادانشگاه
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
matriculates در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
matriculating در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
rectorate مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
matriculated در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
matriculate در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
trencher cap کلاه چهار گوش دانشکده
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
varsity تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
campuses زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
eton دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
intrant کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
parliaments مجلس
parliament مجلس
comitia مجلس
session مجلس
sessions مجلس
house مجلس
housed مجلس
houses مجلس
to hold a meeting مجلس
assembly مجلس
legislatures مجلس
mandated مجلس
legislature مجلس
mandating مجلس
mandates مجلس
mandate مجلس
convocations مجلس
convocation مجلس
songfest مجلس اواز
constituent assembly مجلس موسسان
responsions مجلس منافره
prorogation of parliament تعطیل مجلس
consmtituent assembly مجلس موسسان
commemorated مجلس یاداوری
commemorates مجلس یاداوری
commemorating مجلس یاداوری
the parliament is sitting مجلس منعقداست
the fifteenth parliament مجلس پانزدهم
chamber of deputies مجلس نمایندگان
an act of parliament قانون مجلس
councils شورا مجلس
council شورا مجلس
legislative assembly مجلس قانونگذاری
consultative assembly مجلس شورا
ecclesia مجلس سیاسی
Eucharist مجلس سپاسگزاری
Eucharists مجلس سپاسگزاری
congresses انجمن مجلس
option of meeting place خیار مجلس
membership of the parliament وکالت مجلس
statehouses مجلس ایالتی
statehouse مجلس ایالتی
national assembly مجلس ملی
proceedings of the parliament مذاکرات مجلس
scenography مجلس سازی
european essembly مجلس اروپا
levee مجلس پذیرایی
parliamentary هواخواه مجلس
federal council مجلس متحده
speaker of parliament رئیس مجلس
general assembly مجلس عوام
processionize صورت مجلس
house of assembly مجلس ایالتی
proces verbal صورت مجلس
obit مجلس ترحیم
candidates کاندیدای مجلس
House of Lords مجلس اعیان
commemorations مجلس تذکر
House of Commons مجلس مبعوثان
commemoration مجلس تذکر
candidate کاندیدای مجلس
Upper House مجلس لردها
Upper House مجلس سنا
Upper Houses مجلس سنا
orgies مجلس عیش
assemblyman عضو مجلس
Senate مجلس سنا
assemblymen عضو مجلس
Member of Parliament نماینده مجلس
Member of Parliament وکیل مجلس
Members of Parliament نماینده مجلس
Members of Parliament وکیل مجلس
Upper Houses مجلس لردها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com