English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
new trial محاکمه جدید تجدید محاکمه
Other Matches
re hearing تجدید محاکمه
try by martial law به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
trials محاکمه محاکمه کردن
trial محاکمه محاکمه کردن
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
trials محاکمه
hearing محاکمه
case محاکمه
trial محاکمه
trial at the bar محاکمه
hearings محاکمه
cases محاکمه
jurisdiction محاکمه
legal procedure محاکمه
court procedure محاکمه
mistrial محاکمه بی جهت
trial attorney وکیل محاکمه
mistrial محاکمه غلط
justiciable تحت محاکمه
he was on his trial او را محاکمه میکردند
drumhead court martial محاکمه صحرایی
tries محاکمه کردن
sub judice قبل از محاکمه
try محاکمه کردن
jurisdiction محاکمه کردن
He was put on trial. او محاکمه شد. [حقوق]
to go t. a trial محاکمه شدن
day of the trial روز محاکمه
summary trial محاکمه اختصاری
retrials محاکمه مجدد
to undergo a trial محاکمه شدن
retrial محاکمه مجدد
to take somebody to court کسی را محاکمه کردن
to put somebody on trial کسی را محاکمه کردن
retry دوباره محاکمه کردن
be tried at bar به طور علنی محاکمه شدن
court-martial دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martials دردیوان حرب محاکمه کردن
take one's own medicine <idiom> پذیرش محاکمه بدون شکایت
court-martialling دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled دردیوان حرب محاکمه کردن
court martial در دادگاه نظامی محاکمه کردن
lynched بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
probate محاکمه کردن استنطاق کردن
untried امتحان نشده محاکمه نشده
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
resupply تجدید اماد تجدید تدارکات
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
turnover تجدید
renewal تجدید
refreshed تجدید
renewals تجدید
revivals تجدید
repetitions تجدید
repetition تجدید
refreshes تجدید
anabiosis تجدید
renew تجدید
refresh تجدید
recrudescence تجدید
instauration تجدید
reviewing تجدید
neogenesis تجدید
renewing تجدید
reviews تجدید
reviewed تجدید
review تجدید
revival تجدید
renews تجدید
furbished تجدید نظرکردن در
furbishes تجدید کردن
reforms تجدید نظر
revising تجدید نظر
rebuilds تجدید ساخت
rearmament تجدید تسلیحات
renew تجدید کردن
reform تجدید نظر
rebuild تجدید ساخت
furbishes تجدید نظرکردن در
renews تجدید کردن
reorganization تجدید سازمان
revises تجدید نظر
revise تجدید نظر
reunions تجدید جلسه
reunion تجدید جلسه
repeat تکرار تجدید
renovation تجدید نظر
furbishing تجدید نظرکردن در
furbishing تجدید کردن
repeats تکرار تجدید
renewing تجدید کردن
reinvigorate تجدید نیروکردن
reimpression تجدید چاپ
rejuvenescence تجدید جوانی
refection تجدید قوا
reelection تجدید انتخاب
redintegrate تجدید شونده
recension تجدید چاپ
recalculation تجدید محاسبه
re hearing تجدید نظر
reedify تجدید کردن
remilitarization تجدید تسلیحات
renascence تجدید حیات
renewability قابلیت تجدید
revivor تجدید مرافعه
revisionary تجدید نظری
revisal تجدید نظر
republication تجدید چاپ
renewer تجدید کننده
renewal offf lease تجدید اجاره
renewal of the convention تجدید اتفاق
renewal of the convention تجدید پیمان
re edify تجدید کردن
rapporchment تجدید روابط
nonrecurring تجدید نشدنی
reconstituted تجدید ساخت
reconstitute تجدید ساخت
updating تجدید برنامه
resumption تجدید شروع
recollections تجدید خاطره
recollection تجدید خاطره
reconstructions تجدید بنا
reconstruction تجدید بنا
reconstitutes تجدید ساخت
reconstituting تجدید ساخت
reconditioning تجدید امادگی
it is not subject to review تجدید نظر
instaurator تجدید کننده
re establish تجدید کردن
revisionist تجدید نظرخواه
reproductions تجدید چاپ
reproduction تجدید چاپ
rebirth تجدید حیات
reinforcement تجدید قوا
renewed تجدید شده
renewable تجدید شدنی
revision تجدید نظر
furbished تجدید کردن
revisions تجدید نظر
revitalization تجدید حیات
update تجدید نظرشده
reviewing تجدید نظر
remarriage تجدید فراش
reviews تجدید نظر
remarriages تجدید فراش
reviews تجدید نظرکردن
remarrying تجدید فراش
revision تجدید چاپ
reincarnation تجدید تجسم
reincarnations تجدید تجسم
revisions تجدید چاپ
reviewed تجدید نظرکردن
reviewing تجدید نظرکردن
reviewed تجدید نظر
review تجدید نظرکردن
re election تجدید انتخاب
review تجدید نظر
restoration تجدید بازگرداندن
furbish تجدید کردن
furbish تجدید نظرکردن در
revolving قابل تجدید
re-election تجدید انتخاب
resurgence تجدید حیات
updated تجدید نظرشده
updates تجدید نظرشده
rebuilt تجدید بنا
up to date جدید
newer جدید
new- جدید
newest جدید
novel جدید
new جدید
novels جدید
up-to-date جدید
maiden جدید
maidens جدید
unprecedented جدید
unprecedentedly جدید
recent جدید
modern جدید
reorganises تجدید سازمان کردن
reforms اصلاحات تجدید سازمان
reform اصلاحات تجدید سازمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com