English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
English Persian
budget constaint محدودیت بودجهای
Other Matches
budgetary control نظارت بودجهای
budgetary policy سیاست بودجهای
budget estimates براوردهای بودجهای
revenues درامدهای بودجهای
budgetary control کنترل بودجهای
budget forecasting model مدل پیشگویی بودجهای
current budget بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
limitation محدودیت
finiteness محدودیت
limitations محدودیت
incomprehensiveness محدودیت
finitude محدودیت
circumscription محدودیت
restraints محدودیت
restrictions محدودیت
constraint محدودیت
narrowness محدودیت
constraints محدودیت ها
restriction محدودیت
restraint محدودیت
limitation period دوره محدودیت
limitable محدودیت پذیر
restriction of imports محدودیت واردات
import restriction محدودیت واردات
free play بدون محدودیت
fire restriction محدودیت اتش
restrictions منع محدودیت
monetary deflation محدودیت پولی
monetary restriction محدودیت پولی
restriction منع محدودیت
time bar محدودیت زمانی
in line <idiom> با محدودیت متداول
tie up <idiom> محدودیت استفاده
age limit محدودیت سنی
wage constraint محدودیت دستمزد
trade restriction محدودیت تجاری
restrictionism سیاست محدودیت
restriction of range محدودیت دامنه
restraint of trade محدودیت تجارت
monopoly restriction محدودیت انحصاری
exclusiveness محدودیت انحصار
appropriation limitation محدودیت بودجه
time limit محدودیت زمانی
time limits محدودیت زمانی
freely بدون محدودیت
budget constraint محدودیت بودجه
compute bound محدودیت محاسباتی
constraint of supply محدودیت امادی
economic constraint محدودیت اقتصادی
exchange restricition محدودیت ارزی
exchange restriction محدودیت ارزی
capital constraint محدودیت سرمایه
economic stringency محدودیت اقتصادی
exclusion محدودیت در دستیابی به سیستم
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
airspace restricted area منطقه محدودیت پرواز
parochialism محدودیت در افکار وعقایدمحلی
appropriation limitation محدودیت تخصیص اعتبار
import quotas محدودیت کمی واردات
in restraint of trade تحت محدودیت تجارتی
freezes محدودیت عدم امکان تغییر
freeze محدودیت عدم امکان تغییر
frees کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing کمی محدودیت نوع اسلحه
freed کمی محدودیت نوع اسلحه
free کمی محدودیت نوع اسلحه
unconstrained optimization بهینه سازی بدون محدودیت
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
arrays محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
parochialism محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
withheld محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
inputted ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
wraparound توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com