Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (2 milliseconds)
English
Persian
residential
محلی
vernacular
محلی
vernaculars
محلی
native
محلی
natives
محلی
local
محلی
locals
محلی
regional
محلی
regionally
محلی
parochial
محلی
topical
محلی
domestic
محلی
autochthon
محلی
autochthonous
محلی
local
<adj.>
محلی
regional
<adj.>
محلی
Other Matches
bitblt
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
localism
ایین محلی علاقه محلی
local procurement
تدارک محلی فراورده محلی
local posts
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
sympatry
هم محلی
local line
خط محلی
occupation crossing
پل محلی
parish council
شورای محلی
provincial road
جاده محلی
local area network
شبکه محلی
dialects
زبان محلی
provincial
ولایتی محلی
ordinance
مقررات محلی
costumes
لباس محلی
costume
لباس محلی
ordinances
مقررات محلی
patters
لهجه محلی
pattering
لهجه محلی
territorial
محلی منطقهای
pattered
لهجه محلی
patter
لهجه محلی
local time
وقت محلی
local time
زمان محلی
local government
حاکم محلی
local government
حکومت محلی
local file
فایل محلی
local enquiry
بازجویی محلی
local echo
پژواک محلی
local currency
پول محلی
local purchase
خرید محلی
local group
گروه محلی
local paper
روزنامه محلی
local norm
هنجار محلی
local network
شبکه محلی
local national
سکنه محلی
local mode
باب محلی
local loop
حلقه محلی
local investigation
تحقیق محلی
local intelligence
هوش محلی
local circuit
مدار محلی
local center
مرکز محلی
local terminal
ترمینال محلی
domestic economy
اقتصاد محلی
local variable
متغیر محلی
local vertical
قائم محلی
civil time
ساعت محلی
localism
اصطلاح محلی
local storage
انباره محلی
local terminal
پایانه محلی
local store
ذخیره محلی
local authority
انجمن محلی
local road
راه محلی
legman
خبرنگار محلی
local security
تامین محلی
kangoroo court
دادگاه محلی
indigenous industries
صنایع محلی
homebrew
بازیگر محلی
homebred
بازیگر محلی
local procurement
خرید محلی
dialect
زبان محلی
provincialism
محلی اندیشی
off
از محلی بخارج
sepoy
پاسبان محلی
regional purchase
خرید محلی
brogue
لهجه محلی
brogues
لهجه محلی
localized
محلی - محصوربهیکمحل
placing
در محلی گذاردن
place
در محلی گذاردن
places
در محلی گذاردن
overwrite
نوشته داده در محلی
emplace
در محلی قرار دادن
autonomy
استقلال محلی محدود
locals
داخلی اخبار محلی
local subscriber
مشترک تلفنی محلی
decentralizing
حکومت محلی دادن
district call box
جعبه خبر محلی
local traffic
رفت و امد محلی
somewhere
یک جایی دریک محلی
overwrite
بالای محلی نوشتن
references
دستیابی به محلی در حافظه
reference
دستیابی به محلی در حافظه
locked up
در محلی محصور کردن
lock up
در محلی محصور کردن
traject
از محلی عبور کردن
To keep away from a place.
از محلی دور شدن
getup
<idiom>
لباس محلی پوشیدن
take it out on
<idiom>
بی محلی به خاطر عصبانیت
vernacularism
استعمال زبان محلی
local warning
اعلام خطر محلی
decentralizes
حکومت محلی دادن
provincialism
عقایدوافکار محدود محلی
decentralize
حکومت محلی دادن
local
داخلی اخبار محلی
overrunning
سرتاسر محلی رافراگرفتن
local group of galaxies
کهکشانهای گروه محلی
rural district council
انجمن محلی زراعی
local hour angle
زاویه ساعتی محلی
overruns
سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrun
سرتاسر محلی رافراگرفتن
recorders
رئیس دادگاه محلی
recorder
رئیس دادگاه محلی
provincialism
گویش یا لهجه محلی
somewheres
یک جایی دریک محلی
local exchange
ردوبدل کننده محلی
to go on the parish
اعانه محلی گرفتن
grass roots
اجتماع محلی منشاء
step out
از محلی خارج شدن
decentralised
حکومت محلی دادن
square dance
رقص محلی امریکا
decentralises
حکومت محلی دادن
local area network
شبکه ناحیه محلی
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
decentralising
حکومت محلی دادن
folkish
شبیه افسانه هاوعادات محلی
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
sites
محلی که پایه چیزی باشد
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
maps
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
bear garden
محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
map
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
local warning
سیستم اعلام خطر محلی
folklike
شبیه افسانه ها وعادات محلی
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
zero slot lan
شبکه محلی بدون شکاف
localises
محلی کردن موضعی ساختن
distant
آنچه در محلی قرار دارد
localising
محلی کردن موضعی ساختن
costumer
خیاط لباسهای محلی وویژه
costumier
خیاط لباسهای محلی وویژه
costumiers
خیاط لباسهای محلی وویژه
localize
محلی کردن موضعی ساختن
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
sited
محلی که پایه چیزی باشد
site
محلی که پایه چیزی باشد
patavinity
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
local
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
stack
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
lan
network Area Local شبکه محلی
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone .
به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
stacked
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacks
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
out fall
محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
localization
تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
locals
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
to cut somebody dead
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
luncheonettes
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
witness stand
محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
to treat somebody as if they weren't there
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
sleep out
در محلی غیراز محل کار خود خوابیدن
brogan
چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
local parole
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
bad break
که اشتباهاگ در محلی از کلمه وارد شده باشد
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
tote road
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
police action
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
despatch
عمل ارسال موضوعات یا اطلاعات یا پیام ها به محلی
luncheonette
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
pos
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
dispensary
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
colon
محلی که مورد استعمار قرارگیرد و استعمارگران در ان ساکن شوند
real address
آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
colons
محلی که مورد استعمار قرارگیرد و استعمارگران در ان ساکن شوند
symbolically
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
plateform
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
dispensaries
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
post offices
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
origins
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
associative addressing
محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه آدرسش
origin
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
shared
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
rerun
محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
illuviate
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
special acceptance of a bill of
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
zero slot lan
شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
toft
محلی که سابقا" در ان خانه ساخته شده بود و نوسازی نشده است
random access
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
server
کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
campus network
شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
cordon
یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند خط قرنطینه
local color
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com