English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
incubator محل پرورش اطفال زودرس
incubators محل پرورش اطفال زودرس
Other Matches
sericulture پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education پرورش اموزش و پرورش
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
pediatrics طب اطفال
premature زودرس
early maturing زودرس
hasty زودرس
unripe زودرس
poliomyelitis فلج اطفال
juvenile delinquency بزهکاری اطفال
marriage settlement نفقه اطفال
juvenile court دادگاه اطفال
juvenile courts دادگاه اطفال
infantile paralysis فلج اطفال
premature ignition احتراق زودرس
ejaculatio praecox انزال زودرس
pre mature failure گسیختگی زودرس
pre mature blast انفخار زودرس
dementia praecox جنون زودرس
altricial نوزاد زودرس
pubertas praecox بلوغ زودرس
polio بیماری فلج اطفال
potty لگن یامستراح اطفال
potties لگن یامستراح اطفال
pediatrician پزشک متخصص اطفال
necessaries نفقه زوج و اطفال
early fruit میوه پیش رس یا زودرس
puppy love عشق سطحی و زودرس
nursery محل نگاهداری اطفال شیرخوار
nurseries محل نگاهداری اطفال شیرخوار
tabula rasa فکر ساده وبدون تصور اطفال
early weaning از شیر گرفتن زودرس شیرسوز کردن
orthopsychiatry تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
jungle gym چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
ferris wheel گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
necessaries در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
accelerated depreciation استهلاک زودرس [روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
lockjaw قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
nurtured پرورش
upbringing پرورش
nurturing پرورش
nurtures پرورش
fosterage پرورش
nurture پرورش
cultivation پرورش
floriculture پرورش گل
nourishment پرورش
breeding پرورش
culture پرورش
cultures پرورش
pedagogy پرورش
training پرورش
culturing پرورش
self cultivation پرورش نفس
swannery محل پرورش قو
self culture پرورش نفس
ser پرورش نوغان
germiculture پرورش میکروب
ostreiculture پرورش صدف
pisciculture پرورش ماهی
mental discipline پرورش ذهنی
mariculture پرورش دریازیان
unbred پرورش نیافته
silviculture پرورش جنگل
p.exercise پرورش بدنی
aviculture پرورش مرغ
body-building پرورش اندام
data processing پرورش اطلاعات
processes پرورش دادن
process پرورش دادن
fosters پرورش دادن
body building پرورش اندام
fostering پرورش دادن
fostered پرورش دادن
foster پرورش دادن
breeding پرورش حیوانات
bring up پرورش دادن
education اموزش و پرورش
character training پرورش منش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
falconers پرورش دهنده شاهین
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
ser پرورش کرم ابریشم
falconer پرورش دهنده شاهین
silviculturist ویژه گر پرورش جنگل
educationists کارشناس اموزش و پرورش
education department اداره آموزش و پرورش
educationists متخصص اموزش و پرورش
viniculture پرورش انگور شراب
educationist متخصص اموزش و پرورش
special education اموزش و پرورش استثنایی
f.education پرورش واموزش دختران
piscicultural مربوط به پرورش ماهی
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
apiculture پرورش زنبور عسل
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
animal husband پرورش جانوران اهلی
manpower development پرورش نیروی انسانی
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
guardian by nurture قیم بعلت پرورش
calf machine دستگاه پرورش عضله
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
poulterer پرورش دهنده طور
educational مربوط به اموزش و پرورش
rosarian پرورش دهنده گل سرخ
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
haute ecole پرورش اسب در سطح عالی
beekeeper پرورش دهندهء زنبور عسل
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
ranch در مرتع پرورش احشام کردن
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
ranches در مرتع پرورش احشام کردن
apiarian مربوط به پرورش زنبور عسل
apiarist پرورش دهندهء زنبور عسل
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
apicultural مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
inbreed پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
beef cattle گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
live stock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
livestock مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
general grant کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develops بسط دادن پرورش دادن
develop بسط دادن پرورش دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com