English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
penalty area محوطه پنالتی
penalty areas محوطه پنالتی
Other Matches
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
free throw پنالتی
penalty kick mark نقطه پنالتی
penalty spot نقطه پنالتی
spot of enforcement نقطه پنالتی
penalty boxes محوطهی پنالتی
penalty box محوطهی پنالتی
sin bin محدوده پنالتی
penalty goal پنالتی گل شده
penalties پنالتی اخطار
box منطقه پنالتی
penalty kick ضربه پنالتی
penalty flick ضربه پنالتی
boxes منطقه پنالتی
penalty پنالتی اخطار
kicks from the penalty spot شوت از نقطه پنالتی
bonuses پرتاب پنالتی اضافی
bonus پرتاب پنالتی اضافی
coincident penalty پنالتی همزمان دو تیم
converted پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converting پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
convert پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converts پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
penalty bench منطقه پنالتی که بازیگراخراجی انجامینشیند
penalty bully شروع بازی پس ازخطای پنالتی
buttending خطای چوب منجر به پنالتی
lodd of down از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
delayed penalty چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
enclosure محوطه
areas محوطه
area محوطه
wards محوطه
ward محوطه
compounds : محوطه
compounded محوطه
haw محوطه
hawed محوطه
hawing محوطه
haws محوطه
compounded : محوطه
compound محوطه
compound : محوطه
enclosures محوطه
ground محوطه
zones محوطه
zone محوطه
precinct محوطه
garth محوطه
spaces محوطه
space محوطه
compounds محوطه
precincts محوطه
cincture حلقه محوطه
buffer distance محوطه امنیت
enceinte محوطه قلعه
farmyards محوطه مزرعه
farmyard محوطه مزرعه
embarkation area محوطه بارگیری
god's acre محوطه کلیسا
cubby محوطه مکعب
freeze space محوطه سردخانه
clear way محوطه صعود
dock yard محوطه لنگرگاه
area of probability محوطه احتمالات
chill space محوطه سردخانه
goal crease محوطه دروازه
area of visibility محوطه دید
dock yard محوطه بارانداز
ambit وسعت محوطه
yard محوطه یا میدان
run way محوطه فرود
aprons محوطه بارگیری
apron محوطه بارگیری
runout محوطه دویدن
stockyard محوطه دامداری
yard man متصدی محوطه
Inc مخفف محوطه
environment architecture معماری محوطه
courtyard محوطه محصور
lot قرعه محوطه
yard حیاط محوطه
out port بندرخارج از محوطه
lawns محوطه چمن
close چهاردیواری محوطه
runs ترتیب محوطه
closer چهاردیواری محوطه
run ترتیب محوطه
lawn محوطه چمن
trap محوطه کوچک
closes چهاردیواری محوطه
yards حیاط محوطه
yards محوطه یا میدان
closest چهاردیواری محوطه
landscape architecture معماری محوطه سازی
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
impark در محوطه نگاه داشتن
side lines محوطه بیرون از خط کناری
run way محوطه دویدن هواپیما
loculus محوطه یاحفره کوچک
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
magazine space محوطه زاغه مهمات
chill space محوطه سرد انبار
sited محل محوطه کار
back judge داور در محوطه دفاعی
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
backcourt محوطه پشت یک سوم
sites محل محوطه کار
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
site محل محوطه کار
plains میدان یا محوطه جنگ
parking محوطه پارک کردن
wards حیاط محوطه زندان
plain میدان یا محوطه جنگ
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
plainer میدان یا محوطه جنگ
plainest میدان یا محوطه جنگ
ward حیاط محوطه زندان
nett محوطه تمرین محصوربا تور
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
nets محوطه تمرین محصوربا تور
net محوطه تمرین محصوربا تور
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
outfield محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
bull pen محوطه نرده دار تمرین توپگیری بیس بال توپزنهای ذخیره بیس بال
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com