English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
jet mixer مخلوط کننده با فشار اب
Other Matches
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
ice point دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
hot mixer مخلوط کننده
mixer مخلوط کننده
mixers مخلوط کننده
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
mixer stage طبقه مخلوط کننده
mixer tube لامپ مخلوط کننده
modulator لامپ مخلوط کننده
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
continous mixer مخلوط کننده دائمی
frequency mixer مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
modulator طبقه مخلوط کننده مدولاتور
hot metal mixre مخلوط کننده اهن خام
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
pressure gaverner تنظیم کننده فشار
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
high pressure sterilizer استرلیزه کننده فشار قوی
high pressure compressor منراکم کننده فشار قوی
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
membrane keyboard احساس کننده فشار را فعال میکند
audio mixer میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
composite مخلوط
macedoine مخلوط
mixers مخلوط کن
blending مخلوط
blender مخلوط کن
mixed مخلوط
confused مخلوط
mixtures مخلوط
mixture مخلوط
admixtion مخلوط
mixer مخلوط کن
blenders مخلوط کن
blends مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
hash مخلوط
compost مخلوط
blent مخلوط شد
admixture مخلوط
blend مخلوط
proportioner مخلوط کن شیمیایی
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
syncrasy مخلوط کردن
blend مخلوط امیختگی
blend مخلوط کردن
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
azeotropic mixture مخلوط همجوش
immiscible مخلوط نشدنی
mixture control کنترل مخلوط
gas mixture مخلوط گاز
intermeddle مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
intercarrier buzz وزوز مخلوط
intercarrier beat زنه مخلوط
admix مخلوط کردن
crab cocktail مخلوط خرچنگ
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
powder mixer گرد مخلوط کن
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
blends مخلوط امیختگی
staffs مخلوط سیمان و گچ
terpenoid مخلوط باترپن
mixture بتن مخلوط کن
meddles مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
meddle مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
ternary mixture مخلوط سه تایی
mingling مخلوط کردن
mixtures بتن مخلوط کن
staff مخلوط سیمان و گچ
porridge چیز مخلوط
laudanum مخلوط افیون
blends مخلوط کردن
pug mill اسیای گل مخلوط کن
solid solution کریستال مخلوط
cryogen مخلوط سرمازا
puddle مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
homogeneous mixture مخلوط همگن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
intermingling با هم مخلوط کردن
staffed مخلوط سیمان و گچ
hash مخلوط کردن
unadulterated مخلوط نشده
melt مخلوط کردن
melts مخلوط کردن
melange مخلوط امیختگی
mix امیزه مخلوط
rich mix مخلوط پر مایه
weak mixture مخلوط ضعیف
miscible مخلوط شدنی
unscourced wool پشم مخلوط
mix مخلوط ترکیبی
mixing مخلوط کردن
lean mixture مخلوط رقیق
commix مخلوط کردن
blent مخلوط کرد
mixed crystal کریستال مخلوط
mixes مخلوط ترکیبی
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixes امیزه مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
mell مخلوط کردن
mixed gas گاز مخلوط
concrete mix مخلوط بتن
confect مخلوط کردن
batch mixer مخلوط کن ضربهای
harshest مخلوط بتن سفت
burdens مخلوط کردن بار
detrital cone مخلوط افکنه واریزهای
commingle بهم مخلوط کردن
harsher مخلوط بتن سفت
tempered مخلوط کردن مزاج
miscible مخلوط شدنی امیزنده
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
creole دارای نژاد مخلوط
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
turn the mortar مخلوط کردن ملات
immiscibility حالت مخلوط نشدنی
shuffling بهم مخلوط کردن
temper مخلوط کردن مزاج
hc mixture مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
shuffle بهم مخلوط کردن
shuffled بهم مخلوط کردن
harsh مخلوط بتن سفت
dry blending مخلوط سازی خشک
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
agitation مخلوط کردن اشفتگی
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
creoles دارای نژاد مخلوط
tempers مخلوط کردن مزاج
souse با ترشی مخلوط کردن
shuffles بهم مخلوط کردن
organic silt مخلوط بامواد الی
batch اندازه مخلوط بتن
batches اندازه مخلوط بتن
brandies با کنیاک مخلوط کردن
etherize بااتر مخلوط کردن
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
composite lightweight concrete بتن سبک مخلوط
intercarrier sound system کانال صوتی مخلوط
ethylate بااتیل مخلوط کردن
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
cross loading مخلوط کردن بارها
complexly بطور پیچیده یا مخلوط
mix امیختن مخلوط کردن
mixes امیختن مخلوط کردن
mix مخلوط کردن ترکیب
mishmash مخلوط اش شله قلمکار
mixed crude oil نفت خام مخلوط
mixes مخلوط کردن ترکیب
brandy با کنیاک مخلوط کردن
burden مخلوط کردن بار
unalloyed غیر مخلوط خالص
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
thermit welding جوش مخلوط الومینیم و اکسیداهن
thermit مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
concrete mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
random mixed مخلوط شدن به طور شانسی
blenders ماشین مخصوص مخلوط کردن
hybrida گیاه یاجانور دورگه مخلوط
mortar mill مخلوط کن ملات یا ماشین ملاتساز
immingle بهم امیختن مخلوط کردن
cement mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
popped سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
mixed highs بسامدهای زیاد مخلوط شده
pop سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
pops سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
fuel air mixture ratio نسبت مخلوط سوخت و هوا
float بستنی مخلوط با شربت وغیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com