Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
Other Matches
input circuit
مدار ورودی لامپ الکترونی
tubes
لامپ الکترونی
tube
لامپ الکترونی
electron tube
لامپ الکترونی
glass type tube
لامپ الکترونی شیشهای
gas filled valve
لامپ الکترونی گازی
octal glass type tube
لامپ الکترونی هشت پایهای
mu
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
numerical indicator tube
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron beam recording
ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
output tube
لامپ خروجی
power output tube
لامپ خروجی
output triode
لامپ تریود خروجی
output pentode
لامپ پنج قطبی خروجی
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
compounds
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
compound
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
i/o
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
electron multiplier
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
output
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
outputs
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
decisions
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
gains
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gained
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
gain
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
coincidence element
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
incandescent lamp
لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
image dissector tube
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
مدار خرج مدار باروت
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
electron capture
ربایش الکترونی
electron capture
جاذبه الکترونی
electron cascade
ابشار الکترونی
electron cloud
ابر الکترونی
electron configuration
ارایش الکترونی
electron could
ابر الکترونی
electron cutting
برش الکترونی
electron current
جریان الکترونی
electron coupling
پیوست الکترونی
electron coupling
تزویج الکترونی
electron camera
دوربین الکترونی
computer
حسابگر الکترونی
barrier layer
بند الکترونی
guns
تفنگ الکترونی
gun
تفنگ الکترونی
computers
حسابگر الکترونی
electron avalanche
بهمن الکترونی
electron beam
پرتوی الکترونی
one electron atom
اتم تک الکترونی
electron beam
اشعه الکترونی
electron bombardment
بمباران الکترونی
electron density
چگالی الکترونی
electronic excitation
تحریک الکترونی
electronic density
چگالی الکترونی
electronic current
جریان الکترونی
electron wave
موج الکترونی
electron theory
تئوری الکترونی
electron theory
نظریه الکترونی
electron telescope
تلسکوپ الکترونی
electron shower
رگبار الکترونی
electron sheath
پوسته الکترونی
electronic flash
فلاش الکترونی
electronic formula
فرمول الکترونی
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electron ray
اشعه الکترونی
electron physics
فیزیک الکترونی
electron lens
لنز الکترونی
electron flow
جریان الکترونی
electron gas
گاز الکترونی
electron gun
تفنگ الکترونی
electron microscope
میکروسکوپ الکترونی
electron microscope
میکروسکپ الکترونی
electron hole
حفره الکترونی
electron particle
ذره الکترونی
electron mirror
اینه الکترونی
electron diffraction
پراش الکترونی
electron lens
عدسی الکترونی
electron disintegration
فرو ریزش الکترونی
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electron beam welding
جوشکاری با اشعه الکترونی
welding by electron beam
جوشکاری با اشعه الکترونی
phosphor
معمولا اشعه الکترونی
multidentate atom
اتم چند الکترونی
electron microscope
ذره بین الکترونی
electron beam generator
مولد اشعه الکترونی
depletion layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
eniac
ماشین حساب الکترونی
barrier layer capacitance
فرفیت بند الکترونی
electron beam cutting
برش با اشعه الکترونی
forbidden transition
جهش الکترونی ممنوع
density of an electron beam
چگالی اشعه الکترونی
thermoelectron
الکترونی که در اثر گرماصادر شود
beam current at a specified point
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
electron beam deflection system
سیستم شکست پرتو الکترونی
get a fix on something
<idiom>
نامه الکترونی دریافت کردن
electron beam focusing
تمرکز دهی اشعه الکترونی
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
electron gun
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
bread-board
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
beam
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-boards
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
sferics
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
beams
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
synchrotron
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
electronics
شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
y plates
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
tubes
لامپ
lamps
لامپ
valves
لامپ
lamp
لامپ
valve
لامپ
tube
لامپ
lamp bulb
لامپ
limiter
لامپ اف ام
diode
لامپ
electric lamp
لامپ
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
gun
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
lamps
لامپ چراغ
vaccum tube lamp
لامپ خلاء
gate tube
لامپ دریچهای
projection tube
لامپ تصویر
soft tube
لامپ نرم
projector lamp
لامپ پروژکتور
lamp
لامپ چراغ
gassy tube
لامپ نرم
gas tube
لامپ گازی
gas flame
لامپ گازی
fog lamps
لامپ مه شکن
valve
لامپ سوپاپ
light bulbs
لامپ برق
light bulb
لامپ برق
selectron
لامپ گزینش
image storing tube
لامپ ایکونوسکپ
sealing in
اببندی لامپ
gas filled lamp
لامپ گازی
gas lamp o. light
لامپ گازی
roentgen tube
لامپ رونتگن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com