English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
series resonant circuit مدار رزنانس متوالی
Other Matches
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
continuous متوالی
sequential متوالی
series متوالی
consecutive <adj.> متوالی
hand running متوالی
sequential پی در پی متوالی
successive <adj.> متوالی
successive متوالی
uninterrupted متوالی
consecutive متوالی
sequential <adj.> متوالی
succedaneous متوالی
reeled متوالی پشت سر هم
continuous data دادههای متوالی
reels متوالی پشت سر هم
reeling متوالی پشت سر هم
continuous error خطای متوالی
reel متوالی پشت سر هم
sequence control کنترل متوالی
sequence checking کنترل متوالی
double دواسترایک متوالی
doubled دواسترایک متوالی
thud ضربههای متوالی
thudded ضربههای متوالی
thudding ضربههای متوالی
Successive Approximation تقریب متوالی
successive متوالی مسلسل
successive objective هدفهای متوالی
consecutive پیاپی متوالی
doubled up دواسترایک متوالی
succedent متاخر متوالی
bit stream بیتهای متوالی
successive intervals فاصلههای متوالی
thuds ضربههای متوالی
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
subalternate افسر جزء متوالی
successive reproductions method روش بازسازیهای متوالی
garland نیم پیچهای متوالی
successive approximations method روش تقریبهای متوالی
fusillade شلیک متوالی تیرباران
days on end چند روز متوالی
pitapat با ضربههای تند و متوالی
method of successive approximations روش تقریبهای متوالی
garlands نیم پیچهای متوالی
KO با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat a tat ضربات متوالی و تند زدن
continous متصل متوالی بدون وقفه
KO's با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
rat-a-tat ضربات متوالی و تند زدن
downpour فرو ریزی بارش متوالی
coherent مرتب و دارای نظم متوالی
downpours فرو ریزی بارش متوالی
rat a tat tat ضربات متوالی و تند زدن
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
the difference between the consecutive terms اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
mid span مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
rat a tat tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat a tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
surface interval فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
pit a pat با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
meiosis تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
continuous strip imagery عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
continuous processor دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
orbit مدار
pivot مدار
pivots مدار
pivoted مدار
electric circuit مدار
theme مدار
orbited مدار
orbits مدار
themes مدار
zones مدار
circuit مدار
or circuit مدار OR
circuits مدار
absis مدار
zone مدار
track circuit مدار خط
and gate مدار AND
hinge مدار محور
hinges مدار محور
microcircuit ریز مدار
circuit capacity فرفیت مدار
cycles سیکل مدار
closed circuits مدار بسته
circuit board تخته مدار
capacitive circuit مدار فرفیتی
cycle سیکل مدار
external circuit مدار خارجی
micrielectronic circuit مدار میکروالکترونیکی
cycled سیکل مدار
modulation circuit مدار مدولاسیون
not circuit مدار نفی
quadrature circuit مدار تربیع
blind circuit مدار یک طرفه
bistable circuit مدار دوپایا
basic circuit مدار ساده
mosatble circuit مدار تک پایا
balanced circuit مدار متعادل
multiple circuit مدار چندگانه
auxiliary circuit مدار یدکی
armature circuit مدار ارمیچر
politicians سیاست مدار
politician سیاست مدار
not circuit مدار نقض
control circuit مدار کنترل
quadrature filter مدار تربیعی
bridge circuit مدار پلوار
non inductive circuit مدار ناخودالقا
breadboard تخته مدار
neural circuit مدار عصبی
network circuit مدار شبکه
branch circuit مدار انشعابی
aperiodic circuit مدار بی تناوب
combinational circuit مدار ترکیبی
parallel circuit مدار شنتی
circuit switching انتخاب مدار
circuit resistance مقاومت مدار
strobe ا ز یک مدار الکترونیکی
parameter مقداری از یک مدار
combined circuit مدار مرکب
parameters مقداری از یک مدار
oscillating circuit مدار نوسان
orbit of the moon مدار ماه
orbit of the earth مدار زمین
parallel circuit مدار موازی
trunks مدار ترانک
triggers مدار رهاساز
triggered مدار رهاساز
trigger مدار رهاساز
phantom circuit مدار فانتوم
board صفحه مدار
microphone circuit مدار میکروفن
boarded صفحه مدار
clamping circuit مدار محدودکننده
circuit voltage ولتاژ مدار
trunk مدار ترانک
circuity مدار حرکت
microcircuit مدار میکروالکترونیکی
open circuit مدار باز
power circuit مدار توان
simple circuit مدار توان
primary circuit مدار ورودی
primery citcuit مدار اولیه
circuit board برد مدار
closed circuit مدار بسته
printed circuit مدار چاپی
phantoms مدار فانتوم
compound circuit مدار مرکب
polyphase circuit مدار چندفاز
firing circuit مدار اتش
communication circuit مدار ارتباطی
open loop مدار باز
complex circuit مدار مختلط
composited circuit مدار تک سیم
ground return circuit مدار تک سیم
circuit card کارت مدار
one wire circuit مدار تک سیم
single wire circuit مدار تک سیم
phantom مدار فانتوم
tap circuit مدار وسط
four wire circuit مدار چهارسیمه
logic circuit مدار منطقی
local circuit مدار محلی
two wire circuit مدار دو سیمه
grid branch مدار شبکه
two wire circuit مدار دوسیمه
grid circuit مدار شبکه
ground circuit مدار زمینی
voltaic circuit مدار ولتایی
welding circuit مدار جوشکاری
zonate دارای مدار
horse latitude مدار اسب
circuitry مدار بندی
two phase circuit مدار دو فازه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com