English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hedonic مربوط بخوشی ولذت
Other Matches
hedonics اصول خوشی ولذت
gladly بخوشی
cheerfully بخوشی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertaining مربوط به
affined مربوط
condequent مربوط
cretaceous مربوط به گچ
caprine مربوط به بز
coherent مربوط
curatorial مربوط به
coordinate مربوط
correspondents مربوط به
eight bit system مربوط به یک
vespertinal مربوط به شب
as for مربوط به
correspondent مربوط به
pertinenet مربوط
germane مربوط
relevant مربوط
related مربوط
hydraulic مربوط به اب
for مربوط به
apposite مربوط
proper مربوط
irrelevant نا مربوط
lineal مربوط به خط
pertinent مربوط به
pertinent مربوط
affiliate مربوط ساختن
communists مربوط به کمونیسم
chromatic مربوط به رنگها
computational مربوط به یک محاسبه
calligraphic مربوط به خطاطی
affiliated مربوط ساختن
affiliates مربوط ساختن
c مربوط به کامپیوتر
parental مربوط به والدین
chromic مربوط به کرومیوم
churchly مربوط به کلیسا
cerebellar مربوط به مخچه
feminine مربوط به جنس زن
collegial مربوط به دانشکده
capitular مربوط بفصل
prospective مربوط به اینده
caloric مربوط به کالری
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
operatic مربوط به اپرا
corresponsive مربوط بیکدیگر
garlicky مربوط به سیر
personal مربوط به کسی
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
verbs مربوط به صدا
verb مربوط به صدا
occupational مربوط به شغل
genethliac مربوط به طالع
coherently بطور مربوط
glossal مربوط به زبان
glyptic مربوط به حکاکی
goidelic مربوط بسلت
haemic مربوط بخون
hawaiian مربوط به هاوایی
hominoid مربوط به بشر
horsy مربوط به اسب
hydrographic مربوط به اب نگاری
gallinaceous مربوط بماکیان
contiguous مربوط بهم
four dimensional مربوط به بعدچهارم
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
dictoral مربوط به دکتری
divisional مربوط به تقسیم
domiciliary مربوط به خانه
expiratory مربوط به زفیر
faunae مربوط به جانوران
filiate مربوط ساختن
polar مربوط به قط بها
polar مربوط به قطب
Hellenic مربوط به یونان
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
mammary مربوط به پستانداران
fistulous مربوط به ناسور
thermal مربوط به گرما
ameban مربوط به امیب
ceremonials مربوط به جشن
achaean مربوط به اخائیه
matrimonial مربوط به ازدواج
marital مربوط به زناشویی
surgical مربوط به جراحی
acetarious مربوط به سالاد
psychiatric مربوط به روانپزشکی
fossils مربوط بادوارگذشته
ceremonial مربوط به جشن
achaian مربوط به اخائیه
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
aguish مربوط به تب و لرز
agrologic مربوط بخاکشناسی
aesthetic مربوط به علم
aesthetically مربوط به علم
adulterous مربوط به زنا
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
commercial مربوط به تجارت
fractional مربوط به بخشها
nasal مربوط به بینی
nautical مربوط به کشتیرانی
textual مربوط به متن یا نص
ovarian مربوط به تخمدان
baronial مربوط به بارون
American مربوط بامریکا
fractional مربوط به بخشهایی
military مربوط به نظام
familial مربوط به خانواده
dependent مربوط محتاج
concerns مربوط بودن به
municipal مربوط به شهرداری
concern مربوط بودن به
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
Americans مربوط بامریکا
astrological مربوط به نجوم
affiliating مربوط ساختن
bardic مربوط به رامشگری
acrobatic مربوط به بندبازی
circumstantial مربوط به موقعیت
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
atomistic مربوط به اتم
geriatric مربوط به پیری
basal مربوط به ته یابنیان
anal مربوط به مقعد
brumal مربوط به زمستان
retired مربوط به بازنشستگی
electrically مربوط به الکتریسیته
budgetary مربوط به بودجه
britannic مربوط به بریتانیا
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
bear on مربوط بودن
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
astro مربوط به نجوم
sartorial مربوط به خیاطی
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
meteorological مربوط به هواسنجی
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
congressional مربوط به کنگره
thematic مربوط بموضوع
as to عطف به مربوط به
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
amebic مربوط به امیب
paratroop مربوط به چتربازی
villatic مربوط به دهکده
self- مربوط به خود
vespertine مربوط به شب شبانه
connect مربوط کردن
ghostly مربوط به روح
versicular مربوط به ایات
connects مربوط کردن
vermian مربوط به کرم
facial مربوط به صورت
procephalic مربوط به جلو سر
professorate مربوط به استادی
bears مربوط بودن
yester مربوط به دیروز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com