English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
antibiotic مربوط به انتی انتی بیوزیس
antibiotics مربوط به انتی انتی بیوزیس
Other Matches
anti thesis انتی تز
anti انتی
antiferromagnetism انتی فرومغناطیس
anti strokes line خط انتی استوکسی
anticathode انتی کاتد
antimetabolite انتی متابولیت
streptomycin انتی بیوتیکی بفرمول 21o 7N93H 12C
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coordinate مربوط
cretaceous مربوط به گچ
curatorial مربوط به
relevant مربوط
lineal مربوط به خط
vespertinal مربوط به شب
pertinent مربوط به
pertinent مربوط
correspondent مربوط به
coherent مربوط
pertinenet مربوط
condequent مربوط
caprine مربوط به بز
pertaining مربوط به
affined مربوط
related مربوط
correspondents مربوط به
as for مربوط به
proper مربوط
for مربوط به
apposite مربوط
hydraulic مربوط به اب
irrelevant نا مربوط
germane مربوط
eight bit system مربوط به یک
genethliac مربوط به طالع
occupational مربوط به شغل
capitular مربوط بفصل
verb مربوط به صدا
verbs مربوط به صدا
affiliating مربوط ساختن
ecumenical مربوط به سرتاسرجهان
personal مربوط به کسی
cerebellar مربوط به مخچه
garlicky مربوط به سیر
gallinaceous مربوط بماکیان
c مربوط به کامپیوتر
affiliate مربوط ساختن
hawaiian مربوط به هاوایی
retired مربوط به بازنشستگی
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
faunae مربوط به جانوران
affiliates مربوط ساختن
calligraphic مربوط به خطاطی
affiliated مربوط ساختن
caloric مربوط به کالری
glossal مربوط به زبان
haemic مربوط بخون
chromatic مربوط به رنگها
ceremonial مربوط به جشن
chromic مربوط به کرومیوم
operatic مربوط به اپرا
domiciliary مربوط به خانه
Hellenic مربوط به یونان
polar مربوط به قطب
polar مربوط به قط بها
filiate مربوط ساختن
climatic مربوط به اب وهوا
corresponsive مربوط بیکدیگر
futuristic مربوط به اینده
vehicular مربوط به خودرو
expiratory مربوط به زفیر
dictoral مربوط به دکتری
womanish مربوط به زن یا زنان
mammary مربوط به پستان
churchly مربوط به کلیسا
four dimensional مربوط به بعدچهارم
collegial مربوط به دانشکده
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
prospective مربوط به اینده
parental مربوط به والدین
coherently بطور مربوط
contiguous مربوط بهم
computational مربوط به یک محاسبه
communists مربوط به کمونیسم
fistulous مربوط به ناسور
mammary مربوط به پستانداران
divisional مربوط به تقسیم
nautical مربوط به کشتیرانی
agrologic مربوط بخاکشناسی
psychiatric مربوط به روانپزشکی
adulterous مربوط به زنا
achaian مربوط به اخائیه
familial مربوط به خانواده
achaean مربوط به اخائیه
acetarious مربوط به سالاد
municipal مربوط به شهرداری
surgical مربوط به جراحی
marital مربوط به زناشویی
amebic مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
aluminous مربوط به الومینیوم
ceremonials مربوط به جشن
aguish مربوط به تب و لرز
matrimonial مربوط به ازدواج
attached مربوط متعلق
textual مربوط به متن یا نص
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
fractional مربوط به بخشهایی
fractional مربوط به بخشها
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
concern مربوط بودن به
concerns مربوط بودن به
valedictory مربوط به خداحافظی
military مربوط به نظام
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
commercial مربوط به تجارت
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
ameboid مربوط به امیب
ammino مربوط به امونیاک
aesthetically مربوط به علم
nasal مربوط به بینی
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
technologically مربوط به فناوری
geriatric مربوط به پیری
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
atomistic مربوط به اتم
bardic مربوط به رامشگری
acrobatic مربوط به بندبازی
budgetary مربوط به بودجه
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
existential مربوط به هستی
aeronautical مربوط به فضانوردی
anal مربوط به مقعد
bear on مربوط بودن
basal مربوط به ته یابنیان
astro مربوط به نجوم
as to عطف به مربوط به
sartorial مربوط به خیاطی
meteorological مربوط به هواسنجی
astrological مربوط به نجوم
anglian مربوط به نژاد
anent در مشارکت با مربوط به
analitical مربوط به تجزیه
aesthetic مربوط به علم
congressional مربوط به کنگره
thematic مربوط بموضوع
arteriovenous مربوط به رگها
arithmeticlal مربوط به حساب
archival مربوط به بایگانی
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
electrically مربوط به الکتریسیته
hominoid مربوط به بشر
osteal مربوط باستخوان
histrionic مربوط به نمایش
tutorials مربوط به قیمومت
villatic مربوط به دهکده
vespertine مربوط به شب شبانه
tutorial مربوط به قیمومت
connect مربوط کردن
senile مربوط به پیری
versicular مربوط به ایات
connects مربوط کردن
vermian مربوط به کرم
self- مربوط به خود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com