Dictiornary-Farsi | مربوط به تالیوم وترکیبات ان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
thallic	مربوط به تالیوم وترکیبات ان


Other Matches

thallous	مربوط به تالیوم
thallium	تالیوم
thallogenous	ایجاد کننده تالیوم
parse	اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses	اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed	اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
totaquine	داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquina	داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
polymeric	دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual	مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic	مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory	مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital	مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory	مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical	مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic	مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertaining	مربوط به
for	مربوط به
related	مربوط
as for	مربوط به
apposite	مربوط
irrelevant	نا مربوط
eight bit system	مربوط به یک
lineal	مربوط به خط
relevant	مربوط
condequent	مربوط
correspondents	مربوط به
cretaceous	مربوط به گچ
correspondent	مربوط به
curatorial	مربوط به
pertinent	مربوط
pertinent	مربوط به
caprine	مربوط به بز
coherent	مربوط
pertinenet	مربوط
coordinate	مربوط
proper	مربوط
affined	مربوط
hydraulic	مربوط به اب
germane	مربوط
vespertinal	مربوط به شب
climatic	مربوط به اب وهوا
concerns	مربوط بودن به
futuristic	مربوط به اینده
operatic	مربوط به اپرا
vehicular	مربوط به خودرو
concern	مربوط بودن به
military	مربوط به نظام
dictoral	مربوط به دکتری
commercial	مربوط به تجارت
divisional	مربوط به تقسیم
domiciliary	مربوط به خانه
fractional	مربوط به بخشهایی
fractional	مربوط به بخشها
textual	مربوط به متن یا نص
familial	مربوط به خانواده
corresponsive	مربوط بیکدیگر
communists	مربوط به کمونیسم
chromic	مربوط به کرومیوم
fossil	مربوط بادوارگذشته
racing	مربوط بمسابقه
municipal	مربوط به شهرداری
churchly	مربوط به کلیسا
collegial	مربوط به دانشکده
dependent	مربوط محتاج
commisural	مربوط به درزوپیوندگاه
computational	مربوط به یک محاسبه
prospective	مربوط به اینده
parental	مربوط به والدین
outbound	مربوط به خارج
attached	مربوط متعلق
valedictory	مربوط به خداحافظی
nasal	مربوط به بینی
Hellenic	مربوط به یونان
ecumenical	مربوط به سرتاسرجهان
circumstantial	مربوط به موقعیت
verbs	مربوط به صدا
verb	مربوط به صدا
occupational	مربوط به شغل
coherently	بطور مربوط
ovarian	مربوط به تخمدان
glossal	مربوط به زبان
baronial	مربوط به بارون
glyptic	مربوط به حکاکی
goidelic	مربوط بسلت
haemic	مربوط بخون
hawaiian	مربوط به هاوایی
hominoid	مربوط به بشر
horsy	مربوط به اسب
Americans	مربوط بامریکا
American	مربوط بامریکا
personal	مربوط به کسی
expiratory	مربوط به زفیر
faunae	مربوط به جانوران
filiate	مربوط ساختن
fistulous	مربوط به ناسور
four dimensional	مربوط به بعدچهارم
nautical	مربوط به کشتیرانی
polar	مربوط به قط بها
polar	مربوط به قطب
womanish	مربوط به زن یا زنان
mammary	مربوط به پستان
mammary	مربوط به پستانداران
contiguous	مربوط بهم
gallinaceous	مربوط بماکیان
garlicky	مربوط به سیر
agrologic	مربوط بخاکشناسی
hydrographic	مربوط به اب نگاری
aluminous	مربوط به الومینیوم
archival	مربوط به بایگانی
aesthetically	مربوط به علم
nuclear	مربوط به اتمی
my	مربوط بمن
feminine	مربوط به جنس زن
arithmeticlal	مربوط به حساب
arteriovenous	مربوط به رگها
aguish	مربوط به تب و لرز
as to	عطف به مربوط به
astro	مربوط به نجوم
atomistic	مربوط به اتم
centenarians	مربوط به قرن
centenarian	مربوط به قرن
ceremonial	مربوط به جشن
arbitrative	مربوط بحکمیت
aesthetic	مربوط به علم
thematic	مربوط بموضوع
amazonian	مربوط به امازونها
ameba	مربوط به امیب
ameban	مربوط به امیب
amebic	مربوط به امیب
ameboid	مربوط به امیب
ammino	مربوط به امونیاک
astrological	مربوط به نجوم
analitical	مربوط به تجزیه
anent	در مشارکت با مربوط به
anglian	مربوط به نژاد
meteorological	مربوط به هواسنجی
sartorial	مربوط به خیاطی
congressional	مربوط به کنگره
arbitral	مربوط به حکمیت
ceremonials	مربوط به جشن
adulterous	مربوط به زنا
budgetary	مربوط به بودجه
electrically	مربوط به الکتریسیته
retired	مربوط به بازنشستگی
calligraphic	مربوط به خطاطی
affiliating	مربوط ساختن
caloric	مربوط به کالری
affiliates	مربوط ساختن
psychiatric	مربوط به روانپزشکی
capitular	مربوط بفصل
affiliated	مربوط ساختن
acetarious	مربوط به سالاد
affiliate	مربوط ساختن
acrobatic	مربوط به بندبازی
cerebellar	مربوط به مخچه
chromatic	مربوط به رنگها
c	مربوط به کامپیوتر
brumal	مربوط به زمستان
britannic	مربوط به بریتانیا
geriatric	مربوط به پیری
matrimonial	مربوط به ازدواج
marital	مربوط به زناشویی
technologically	مربوط به فناوری
technological	مربوط به فناوری
speculative	مربوط به اندیشه
bardic	مربوط به رامشگری
basal	مربوط به ته یابنیان
surgical	مربوط به جراحی
bear on	مربوط بودن
anal	مربوط به مقعد
achaian	مربوط به اخائیه
aeronautical	مربوط به فضانوردی
achaean	مربوط به اخائیه
existential	مربوط به هستی
fossils	مربوط بادوارگذشته
treats	مربوط بودن به
material	مربوط جسم
substantival	مربوط به اسم
posts	مربوط به پست
posted	مربوط به پست
post-	مربوط به پست
post	مربوط به پست
superciliary	مربوط به ابرو
synergistic	مربوط به همکاری