Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
frontonasal
مربوط به پیشانی وبینی
Other Matches
english toy spaniel
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
frontomalar
مربوط به پیشانی وگونه
orbitonasal
وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
acnerosacea
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
front view
پیشانی
fascias
پیشانی
haffit
پیشانی
fascia
پیشانی
brows
پیشانی
brow
پیشانی
faces
پیشانی
face
پیشانی
foreheand
پیشانی
frontal
پیشانی
sinciput
پیشانی
forehead
پیشانی
front face
پیشانی
haffet
پیشانی
foreheads
پیشانی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
prefrontal
پیش پیشانی
riser
پیشانی پله
headband
پیشانی بند
headbands
پیشانی بند
head lamp
چراغ پیشانی
head band
پیشانی بند
retreating forehead
پیشانی تو رفته
coronets
پیشانی بند
coronet
پیشانی بند
frontlet
پیشانی بند
frontal lobe
قطعه پیشانی
frontal bone
استخوان پیشانی
entablature
پیشانی در معماری
metopic
وابسته به پیشانی
crownet
پیشانی بند
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
bevelled edge weld
جوش درز پیشانی
beetle brow
پیشانی پیش امده
frontal lobe syndrome
نشانگان قطعه پیشانی
nasofrontal
وابسته به بینی و پیشانی
shim
خط سفید پیشانی اسب
kotow
پیشانی برخاک نهادن
frontomalar bone
استخوان پیشانی وگونه
face
پیشانی جنگی گلنگدن
frontlet
پیشانی اسب وغیره
prefrontal cortex
قشر پیش پیشانی
kowtow
پیشانی برخاک نهادن
foretop
کاکل موی پیشانی
forelock
کاکل موی پیشانی
kow-tow
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towed
پیشانی بر زمین نهادن
corsa
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
faces
پیشانی جنگی گلنگدن
white face
جانور پیشانی سفید
kow-tows
پیشانی بر زمین نهادن
kow-towing
پیشانی بر زمین نهادن
to knock head
پیشانی برخاک نهادن
forelocks
کاکل موی پیشانی
breech head
پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
front
خط اول میدان رزم پیشانی
phylactery
پیشانی بند وباز وبند
sinus
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
diadems
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
diadem
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
sinuses
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
fronting
خط اول میدان رزم پیشانی
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
architrave-cornice
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
frisette
حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
lovelock
طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
kow-towed
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
head space
فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
prefrontal
واقع در جلو استخوان پیشانی جلو مغزی
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
fillet
پیشانی بند گیس بند
filleted
پیشانی بند گیس بند
filet
پیشانی بند گیس بند
fillets
پیشانی بند گیس بند
filleting
پیشانی بند گیس بند
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
hydraulic
مربوط به اب
affined
مربوط
for
مربوط به
as for
مربوط به
irrelevant
نا مربوط
related
مربوط
germane
مربوط
apposite
مربوط
pertinent
مربوط به
caprine
مربوط به بز
proper
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
coherent
مربوط
curatorial
مربوط به
cretaceous
مربوط به گچ
coordinate
مربوط
condequent
مربوط
pertaining
مربوط به
pertinent
مربوط
correspondents
مربوط به
correspondent
مربوط به
lineal
مربوط به خط
pertinenet
مربوط
relevant
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
military
مربوط به نظام
vespertine
مربوط به شب شبانه
versicular
مربوط به ایات
typographic
مربوط به چاپ
to the point
مربوط بموضوع
to have connexion with
مربوط بودن با
surgical
مربوط به جراحی
municipal
مربوط به شهرداری
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
yester
مربوط به دیروز
woodsy
مربوط به جنگل
weaponary
مربوط به اسلحه
vindicative
مربوط به توجیه
familial
مربوط به خانواده
villatic
مربوط به دهکده
commercial
مربوط به تجارت
textual
مربوط به متن یا نص
American
مربوط بامریکا
concern
مربوط بودن به
textuary
مربوط به متن
testamentary
مربوط به وصیتنامه
synergistic
مربوط به همکاری
concerns
مربوط بودن به
dependent
مربوط محتاج
outbound
مربوط به خارج
superciliary
مربوط به ابرو
thallous
مربوط به تالیوم
to be
مربوط باینده
fractional
مربوط به بخشهایی
Americans
مربوط بامریکا
circumstantial
مربوط به موقعیت
baronial
مربوط به بارون
ovarian
مربوط به تخمدان
nautical
مربوط به کشتیرانی
to be in rapport
مربوط بودن
nasal
مربوط به بینی
fractional
مربوط به بخشها
racing
مربوط بمسابقه
marital
مربوط به زناشویی
aesthetic
مربوط به علم
aeronautical
مربوط به فضانوردی
anal
مربوط به مقعد
acrobatic
مربوط به بندبازی
What do I care?
به من چه مربوط است؟
What's it to you?
<idiom>
به تو چه؟
[به تو چه مربوط است؟]
existential
مربوط به هستی
budgetary
مربوط به بودجه
affiliate
مربوط ساختن
affiliated
مربوط ساختن
affiliates
مربوط ساختن
affiliating
مربوط ساختن
retired
مربوط به بازنشستگی
electrically
مربوط به الکتریسیته
speculative
مربوط به اندیشه
technological
مربوط به فناوری
sartorial
مربوط به خیاطی
meteorological
مربوط به هواسنجی
astrological
مربوط به نجوم
haemic
مربوط بخون
aesthetically
مربوط به علم
ceremonial
مربوط به جشن
ceremonials
مربوط به جشن
congressional
مربوط به کنگره
thematic
مربوط بموضوع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com